کلمبیا
درباره کلمبیا
جمهوری کلمبیا (اسپانیایی: دربارهٔ این پرونده República de Colombia راهنما·اطلاعات) شمالغربیترین کشور آمریکای جنوبی است. کلمبیا در جنوب با ونزوئلا، برزیل، اکوادور و پرو، در شمال از طریق دریای کارائیب با اقیانوس اطلس و از غرب با پاناما و اقیانوس آرام هممرز است.
کلمبیا چهارمین کشور بزرگ آمریکای جنوبی (بعد از برزیل و آرژانتین و پرو)، با مساحت ۱ میلیون و ۱۴۱ هزار کیلومتر مربع است. خاک سرزمین کلمبیا دارای شرایط فیزیکی متنوعی است و از قلههای بلند و برفی آند تا دشتهای گرم و مرطوب حوزهٔ رود آمازون را شامل میشود. این کشور بعد از برزیل دارای بیشترین جمعیت در بین کشورهای آمریکای جنوبی است. پراکندگی جمعیتی کلمبیا یکسان نیست. اغلب مردم این کشور در یک سوم کوهستانی کشور یعنی جایی که بوگوتا پایتخت کلمبیا و سایر شهرهای بزرگ آن قرار دارند زندگی میکنند. از آنجا که این ناحیهٔ غربی کشور دارای آب و هوای مناسب و خاک غنی است، فعالیتهای کشاورزی نیز اغلب در این ناحیهاست.
از مشکلات حاضر کلمبیا شورشهای کوچک، درگیریهای مسلحانه با حضور گروههای شورشی و چریکی، جنگجویان شبه نظامی و قاچاقچیان مواد مخدر که حدود سالهای ۱۹۶۴ تا ۱۹۶۶، یعنی زمانی که گروههای فارک و پس از آن ELN شکل گرفته و فعالیت چریکی خود را علیه دولت کلمبیا آغاز کردند، را میتوان نام برد. در صورت تأیید همهپرسی صلح بین دولت کلمبیا و فارک، امیدها برای پایان جنگ طولانی بین این دو پس از حدود نیم قرن به واقعیت تبدیل خواهد شد.
پرچم کلمبیا :
پرچم فعلی کلمبیا زرد، آبی و قرمز است. این پرچم برای اولین بار توسط فرانسیسکو د میراندا در هائیتی طراحی شد، زمانی که سیمون بولیوار در حال آماده شدن برای دستیابی به استقلال جمهوری بزرگ کلمبیا بود. زرد نشان دهندهٔ غنای طلای کلمبیا است. آبی در واقع نشان دهندهٔ دو اقیانوسی هستند که در شمال و غرب کلمبیا قرار دارند. قرمز بیانگر خون سربازانی است که برای استقلال کلمبیا جنگیده و کشته شدهاند و همچنین نشان دهندهٔ خون مسیح و اعتقادات مسیحی کلمبیاییهاست.
ریشهشناسی کلمبیا :
کلمهٔ «کلمبیا» از نام کریستف کلمب گرفته شده که فرانسیسکو میراندای انقلابی از آن برای اشاره به دنیای جدید، خصوصاً به قلمروی آمریکایی و مستعمرات اسپانیایی و پرتغالی استفاده کرد. این نام سپس توسط جمهوری بزرگ کلمبیا که بوسیلهٔ اتحادیهٔ ونزوئلا، گرانادای نو و اکوادور تشکیل شده بود بکار رفت.
در سال ۱۸۳۰، زمانی که کلمبیا و اکوادور جدا شدند، ناحیهٔ کاندینامارکا خود کشوری مستقل به نام گرانادای نو شد. در سال ۱۸۶۳ گرانادای نو رسماً نام خود را به ایالات متحده کلمبیا تغییر داد و در سال ۱۸۸۶ نام کنونی را برگزید: جمهوری کلمبیا.
تاریخ :
در حدود ۱۰۰۰۰ سال قبل از میلاد، جوامع شکارچی در بوگوتای امروزی (در «ال آبراً و» تیکوئنداماً) با یکدیگر تجارت کرده و همچنین روابطی با فرهنگهای موجود در درهٔ رودخانهٔ مگدالنا داشتند. در اولین هزارهٔ قبل از میلاد، گروههای سرخپوست سیستم سیاسی کاسیکازگوها را ایجاد کرده که در آن در رأس هرم قدرت کاسیکها قرار داشتند. در داخل کلمبیا دو فرهنگ با سیستم بسیار پیچیدهٔ کاسیکازگو تایروناها در اقیانوس اطلس و میوسکاها در ارتفاعات اطراف بوگوتا بودند که هر دو از لحاظ زبانی از خانوادهٔ زبانی چیبچا بودند. گفته میشود که میوسکاها بعد از اینکاها پیشرفتهترین نظام سیاسی را در آمریکای جنوبی داشتهاند.
کاشفان و جستجوگران اسپانیایی در ۱۵۰۰ اولین جستجوها را در ناحیهٔ ساحلی کارائیب توسط ردریگو د باستیداس انجام دادند. کریستف کلمب در سال ۱۵۰۲ به سفر در حوالی کارائیب پرداخت. در ۱۵۰۸ واسکو نونز دی بلبوآ به فتح این منطقه از ناحیهٔ اورابا پرداخت. در ۱۵۱۳، وی اولین اروپاییای بود که اقیانوس آرام را کشف کرد و آن را Mar del Sur یا «دریای جنوب» نامید که در واقع راه اسپانیاییها را به پرو و شیلی باز کرد. در ۱۵۲۵، اولین شهر اروپایی در قارهٔ آمریکا ایجاد شد که «سنتا ماریا لا انتیگو دل دارین» نام داشت. امروزه در سازمان چوکو قرار دارد. عمدهٔ جمعیت این منطقه از صدها قبیله از چیبچان و «کاریب» بودند که امروزه به نام مردم کارائیبی شناخته میشوند که این افراد در واقع مورد حملهٔ اسپانیاییها قرار گرفتند و در نتیجهٔ بیماری، استثمار و جنگ از لحاظ جمعیتشناسی کاهش شدیدی در جمعیت بومی منطقه ایجاد شد. در قرن ۱۶ اروپاییها شروع به آوردن برده از آفریقا کردند.
از زمان آغاز دورهٔ استثمار، شورشهایی بسیاری ضد اسپانیاییها شکل گرفت که عمدتاً شکست خورده و توان تغییر اوضاع را نداشت. آخرین این شورشها که خواستار استقلال کامل از اسپانیاییها بود، بعد از استقلال سنت دومینگو در سال ۱۸۰۴ (که امروزه به هائیتی شناخته میشود) که باعث پشتیبانی از رهبران شورشی میشد در سال ۱۸۱۰ به وقوع پیوست: این شورش توسط سیمون بولیوار و فرانسیسکو دی سانتاندر با موفقیت انجام شد. سیمون بولیوار اولین رئیس جمهور کلمبیا و فرانسیسکو دی سانتاندر معاون رئیسجمهور شد و بعد از کنارهگیری بولیوار، دی سانتاندر به عنوان دومین رئیسجمهور کلمبیا انتخاب شد. موفقیت کامل این شورش در سال ۱۸۱۹ اتفاق افتاد، زمانی که قلمروی سلطنتی گراندای نو جمهوری کلمبیای بزرگ شد و این کشور در واقع متحد اکوادور و ونزوئلا بود. پانامای امروزی که تا سال ۱۹۰۳ بخشی از کلمبیا بود نیز عضو این اتحادیه بود.
تقسیمات سیاسی داخلی و ارضی باعث تجزیهٔ ونزوئلا و کیوتو (اکوادور امروزی) در سال ۱۸۳۰ شد. در این زمان «سازمان کاندینامارکا» نام «نیوا گراندا» را برگزید که این نام را تا سال ۱۸۵۶ همچنان داشت و سپس نام آن به[۲][۳] تغییر کرد. در سال ۱۸۶۳، «ایالات متحدهٔ کلمبیاً ایجاد شد و این عنوان تا سال ۱۸۸۶ همچنان مورد استفاده بود تا اینکه این نام به جمهوری کلمبیا تغییر یافت. تقسیمات داخلی به همان صورت باقی ماند و برخی مواقع باعث بروز جنگهای داخلی خونین میشد که زمینه را برای تفکیک پاناما با حمایت ایالات متحده آمریکا در سال ۱۹۰۳ آماده کرد. بلافاصله بعد ازآن کشور اندکی به ثبات سیاسی رسید، اما درگیریای خونین در اواخر دههٔ ۱۹۴۰ و اوایل ۱۹۵۰ که به La Violencia (» وایلنس”) مشهور بود اوضاع را ناآرام کرد. دلیل این درگیری افزایش تنشها بین گروههای چریکی بود که به دلیل قتل جورج الیسر گایتان در ۹ آوریل ۱۹۴۸ برآشفته شده بودند، این درگیری که بعدها بوگوتازو نام گرفت باعث کشته شدن بیش از ۱۸۰ هزار کلمبیایی شد.
در سال ۱۹۹۱ یک قانون اساسی جدید جای قانون اساسی قبلی را که در سال ۱۸۸۶ تصویب شده بود گرفت که مجلس مؤسسان کلمبیا پیشنویس آن را تأیید کرد. این قانون اساسی دارای مفاد مهمی در ارتباط با موضوعات سیاسی، قومی، مردمی و حقوق جنسیتی بود که به تدریج به اجرا درآمد، با این وجود تضادها و موانع همچنان وجود داشتند.
در دهههای اخیر تأثیرات ناخوشایند قاچاق دارو، جنگهای چریکی و شورشها مانند[۴] یا FARC و گروههای ضدشورش غیرقانونی و همچنین گروههای شبهنظامی مانند the Autodefensas Unidas de Colombia AUC که درگیر نبردهای مسلح بسیار خونین میشوند از جمله مشکلات دولت بودهاست. صنایع قدرتمند دارویی در کلمبیا با جذب مناسب ارز خارجی خصوصاً از آمریکا باعث تعادل تراز تجاری این کشور شده، اما از طرف دیگر سران دارویی باعث بیثباتی دولت در دههٔ ۱۹۸۰ شده و آمریکا کشور همسایه پاناما را مورد حمله قرار داد.<!—بازنویسی—> در سال ۱۹۸۹، تا مانوئل نوریگا را که ارتباطاتی با قاچاق دارو داشته برکنار کند. گروههای شورشی مختلف اغلب با آدمربایی و فاچاق دارو هزینههای خود را تأمین میکنند و در مناطق دور و روستایی وسیع اقامت دارند و در برخی موارد مانع ارتباط مین نواحی مختلف میشوند. از اوایل دههٔ ۱۹۸۹۰، تلاشها برای برقراری مصالحه بین دولت و گروههای شورشی مختلف آغاز شده که یا با شکست مواجه شده یا تا حدودی توانسته جلوی این گروهها را بگیرد. از جمله تلاشهای اخیر در این زمینه در زمان ریاست جمهوری آندرس پاسترانا آرانگو بود که به مذاکره با FARC در فاصلهٔ سالهای ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۲ پرداخت.
در اواخر دههٔ ۱۹۹۰، رئیسجمهور آندرس پاسترانا ترفندی ابتکاری به نام طرح کلمبیا را اجرا کرد که دو هدف آن اتمام نبردهای مسلح و اجرای روشهای ضد مواد مخدر بود. عاملی که بیشترین تناقض را در این طرح داشت و هزینههای کمتری دربرمیگرفت، استراتژی ضد مخدر آن بود که شامل افزایش سمزنی هوایی برای از بین بردن گیاه کوکائین بود. بسیاری از بخشها این فعالیت را مورد انتقاد قرار دارند که از آن جمله عنوان این مطلب بود که سمپاشی هوایی به سایر محصولات نیز صدمه میزند و بر سلامتی افرادی که در معرض این سموم ضد گیاه قرار دارند نیز آسیب وارد میکنند. منتقدین همچنین عنوان کردند که این طرح در واقع رویکردی نظامی به مشکلات دارد و ریشه در نابرابریهای اجتماعی کشور دارد.
در زمان ریاست جمهوری آلوارو اوریبه که قول داده بود بر FARC و سایر گروههای تبهکار فشار نظامی وارد کند، برخی شاخصهای امنیتی بهتر شدند و آمار آدمربایی کاهش یافت (از ۳ هزار ۷۰۰ در سال ۲۰۰۰ به سطح یک هزار و ۴۴۱ در سال ۲۰۰۴ رسید) و همچنین آمار آدمکشی نیز بین ژوئیه ۲۰۰۲ تا می۲۰۰۵ بیش از ۴۸٪ کاهش داشت. عنوان شده که این عوامل باعث بهبود وضعیت اقتصادی شدهاند. [۱]
تحلیلگران و منتقدان داخل کلمبیا بر این عقیده هستند که درجاتی از پیشرفت در زمینههای عنوان شده وجود داشتهاست، اما در مورد دلایل اصلی آن و صحت آنها برخی مواقع اختلافاتی وجود دارد. برخی مخالفین راهکارهای امنیتی دولت را مورد انتقاد قرار دادهاند و عنوان کردهاند که این راهکارها برای حل مشکلات بزرگ کلمبیا کافی نیستند و در واقع محیطی مساعد را برای ادامهٔ نقض حقوق بشر ایجاد کردهاند.
لازم است ذکر شود که کلمبیا از لحاظ توسعهٔ خطوط هوایی خود اولین کشور در آمریکای جنوبی و دومین در سطح جهان است. هواپیمایی ملی کلمبیا[۵] نام دارد. پس از آن، خطوط هوایی[۶] در کلمبیا ایجاد شد.
پیوستن به ناتو :
رئیسجمهور کلمبیا، خوان مانوئل سانتوس، روز جمعه ۲۵ مه ۲۰۱۸ اعلام کرد، کلمبیا به سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) پیوستهاست و با شروع هفته آینده یک شریک جهانی ناتو خواهد شد. وی طی سخنرانی تلویزیونی خود گفت: «ما هفته آینده در بروکسل این اقدام را رسمی میکنیم و ورود کلمبیا به ناتو بصورت شریک جهانی خیلی مهم است و ما تنها کشور آمریکای لاتین هستیم که از چنین امکانی برخوردار میشویم.»[۷]
گردشگری :
کلمبیا هر روز از سال یک فستیوال دارد. اغلب در زمان مشهورترین فستیوالها در کلمبیا (مانند نمایشگاه کالی، کارنیوال بارانکیولا و فستیوال تئاتر Iberoamerican و همچنین فستیوال گلها) است که توریستها به این کشور سفر میکنند. خیلیها همچنین در زمان جشن کریسمس و جشنهای استقلال کلمبیا به این کشور سفر میکنند. با وجود تهدیدات موجود در سفر به کلمبیا به دلیل وجود FARC و سایر گروههای چریکی در این کشور، طی سالهای اخیر تعداد گردشگران در کلمبیا افزایش داشتهاست. دلیل اصلی این شرایط رویکرد سرسختانهٔ رئیسجمهور برای دور نگه داشتن گروههای شورشی از شهرهای بزرگ و سایر محلهای اصلی جذب گردشگران بینالمللی است. از زمان روی کار آمدن پرزیدنت اوریبه در سال ۲۰۰۲، وی با افزایش توان نظامی دولت و افزایش حضور نیروی پلیس توانسته امنیت و ثبات را در کلمبیا بالا برد؛ و این شرایط نتایج بسیار مثبتی برای اقتصاد کشور بوجود آوردهاست. بر اساس گزارش سازمان بینالمللی گردشگری در سال ۲۰۰۴، کلمبیا در فاصلهٔ سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۴ از لحاظ رشد جذب گردشگر در آمریکای جنوبی در مکان سوم قرار داشتهاست. (۲/۹٪) تنها پرو و سورینام رشد بیشتری از کلمبیا داشتهاند.[۲]
وضعیت ارضی کلمبیا :
کلمبیا در مقایسه با سایر مناطق هماندازه در آمریکا جنوبی دارای بیشترین تنوع فیزیکی در قلمرویش است. این کشور بخشی از «حلقهٔ آتش» اقیانوس آرام است که در واقع محلی زلزلهخیز و در معرض آتشفشان است.
سطح ارضی کلمبیا الگوهای پیچیدهای دارد. یک سوم غربی کشور از این لحاظ بسیار پیچیدهاست. این ناحیه از ساحل اقیانوس آرام در غرب شروع میشود و با عرض جغرافیایی ۵ درجهٔ شمالی به سمت شرق میرود که شامل صورتهای گوناگونی است. در غربیترین ناحیه، قسمت بسیار باریک و غیرممتد خط ساحلی اقیانوس آرام قرار دارد که در پشت آن Serranía de Baudó که کمپهناترین و کمارتفاعترین کوهستان کلمبیا است قرار دارد. بعد از آن ناحیهٔ وسیع و پست Río Atrato / ریو سنت جوئان قرار دارد که به عنوان جایگزین کانال پاناما، به عنوان یک مسیر بین اقیانوس آرام و اطلس پیشنهاد شدهاست. منطقهٔ کوهستانی اصلی غربی، کوردیلرا اکسیدنتال، نسبتاً مرتفع است و بلندی قلهٔ آن به ۱۳ هزار پا (۴ هزار متر) میرسد. درهٔ رودخانهٔ کائوکا،[۸] که ناحیهٔ کشاورزی مهمی است و چندین شهر بزرگ در آن قرار دارند، ناحیهٔ کوردیلرا اکسیدنتال را از ناحیهٔ پهناور کوردیلرای مرکزی جدا میکند. چنیدن قلهٔ برفی در ناحیهٔ کوردیلرای مرکزی وجود دارند که بلندی برخی از آنها به ۱۸ هزار پا معادل ۵ هزار و ۵۰۰ متر میرسد. درهٔ برفی و گل آلود رودخانهٔ مگدالنا که مسیر حمل و نقلی مهمی است، ناحیهٔ کوردیلرای مرکزی را از ناحیهٔ کوردیلرای شرقی جدا میسازد. قلههای کوردیلرای شرقی نسبتاً مرتفع هستند. حدود ارتفاعات این سلسله کوهها با سیار کوهستانهای کلمبیا تفاوت دارد و فرق آن این است که در این کوهستان چندین حوزهٔ رودخانهٔ وسیع وجود دارد. در شرق، ناحیهٔ کم جمعیت و مسطح تا شیبدار که حدوداً ۶۰٪ مساحت کشور را شامل میشوند، llanos نام گرفتهاند.
این منطقه عرضی کلمبیا شامل دومنطقهٔ کشور نمیشود: ناحیهٔ ساحلی پست کارائیب و Sierra Nevada de Santa Marta که هر دو در شمال کشور قرار دارند. زمینهای پست غرب اغلب باتلاقی هستند و مردم کلمبیا مردابهای پوشیده از علف هرز این ناحیه را ciénagas نامیدهاند. شبهجزیرهٔ گواخیرا در شرق نیمه بایر است. سیرا نوادا ناحیهای مثلثی و پوشیده از صخرههای برفی است که قسمتهای شرقی این ناحیه را در برمیگیرد.
نزدیکی کلمبیا به خط استوا بر آب و هوای این کشور تأثیر گذاشتهاست. نواحی پست همیشه داغ هستند. ارتفاعات بر دما تأثیر بسیاری دارند. دما با هر ۱۰۰۰ پا افزایش ارتفاع از سطح دریا(۳۰ متر) ۵/۳ درجهٔ فارنهایت معادل ۲ درجهٔ سانتیگراد کاهش مییابد.
میزان بارش در کلمبیا در مناطق مختلف متفاوت است و به سمت جنوب کشور بارندگی بیشتر است. این قضیه خصوصاً در مورد نواحی پست شرقی درست است. بطور مثال بارندگی در شبهجزیرهٔ گواخیرا بندرت از ۷۵ سانتیمتر در سال تجاوز میکند. با این حال در نواحی پر باران جنوبی معمولاً بیش از ۵۰۰ سانتیمتر بارندگی در سال وجود دارد. میزان بارندگی در سایر مناطق حدوداً در میان این دو است.
ارتفاع نه تنها بر دما بلکه بر پوشش گیاهی نیز مؤثر است. در واقع ارتفاع یکی از مهمترین عوامل مؤثر بر الگوی پوشش گیاهی در کلمبیا است. مناطق کوهستانی کشور را از لحاظ پوشش گیاهی وابسته به ارتفاع میتوان به چندین ناحیه تقسیم کرد، با این حال محدودهٔ ارتفاع هر ناحیه ممکن است به نسبت عرض متغیر باشد.
ناحیهٔ سرزمین داغ،[۹] زیر ۳هزار ۳۰۰ پا (۱۰۰۰متر) ناحیهٔ گیاهان حارهای مانند موز است. ناحیهٔ ناحیهٔ معتدل،[۱۰] از ۳هزار و ۳۰۰ تا ۶ هزار و ۶۰۰ پا (۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰متر) منطقهٔ قهوه و ذرت است. گندم و سیبزمینی در ناحیهٔ ناحیهٔ سرد،[۱۱] ۶ هزار و ۶۰۰ تا ۱۰ هزار و۵۰۰ پا (۲۰۰۰ تا ۳۲۰۰ متر) رشد میکنند. درختان برای استفاده به عنوان هیزم در مناطقی قطع شدهاند. مراتع بی درخت در واقع مربوط به علفزارهای آلپ و páramos در ارتفاع ۱۲ هزار و ۸۰۰ تا ۱۵ هزار و ۱۰۰ پا (۳زار و ۹۰۰ تا ۴ هزارو ۶۰۰ متر) است. در ارتفاعات بالای ۱۵هزار و ۱۰۰ پا (۴۶۰۰متر) که دما زیر صفر است و tierra helada نامیده میشود تنها برف و یخ دیده میشود. {}
الگوهای بارندگی نیز بر پوشش گیاهی تأثیر میگذارد. جنگلهای پوشیده از بوته و درختچهها در مناطق نسبتاً کمآب شمالی قرار دارند. در جنوب پوشش گیاهی بی درخت (حارهای) قسمت llanos در کلمبیا را پوشش دادهاست. در مناطق بارانی در جنوب شرق کلمبیا بارانهای حارهای باریده میشود. در کوهستانها، الگوهای متناوب تسریع باران در مناطق کوه آلپ در واقع الگوهای پوشش گیاهی را پیچیده کردهاست. مناطق بارانی کوهستانها ممکن است سرسبز و پرآب باشد، در حالیکه طرف دیگر که باران ندارد ممکن است بسیار خشک باشد.
مساحت وسیعی در کلمبیا برای کاشت گیاه کوکائین استفاده میشود. در سال ۲۰۰۴، ۱۱۴ هزار و ۱۰۰ هکتار از خاک کلمبیا زیر کاشت این گیاه بود و در واقع کلمبیا هر ساله توان تولید ۴۳۰ تن کوکائین را دارد. کشت کوکائین از جمله فعالیتهای تجاری مهم در کلمبیا است و حتی زمینهای دولتی نیز از جاه طلبی صاحبان و سران این تجارت در امان نماندهاند.
سیاست :
قوهٔ مجریه در کلمبیا در راس ساختار حکومت قرار دارد. رئیس جمهور و معاون رئیس جمهور همراه با هم در یک انتخابات همگانی برای یک دورهٔ چهار ساله انتخاب میشوند؛ و رئیس جمهور هم رئیس دولت و هم رئیس کشوراست. در ۱۹ اکتبر ۲۰۰۵ قانون اساسی کلمبیا اصلاح شد و طبق قانون جدید رئیس جمهور میتواند در دو دورهٔ چهار سالهٔ متوالی سر کار بیاید. با این وجود، حاکمان بخشها و شهردارها و سایر مقامات اجرایی برای یک دورهٔ سه ساله انتخاب میشوند و نمیتوانند بلافاصله دوباره انتخاب شوند.
در ۲۸ می ۲۰۰۶ رئیسجمهور آلوارو اوریبه ولز با ۶۲٪ آرا دوباره انتخاب شد و ۲۲٪ از مردم به کارلوس گاویریا دیاز از قطب مردمی و ۱۲٪ به هریشیو سرپا اوریبه از حزب لیبرال رای دادند.
قوهٔ مقننه: مجلس و شورای کلمبیا در واقع کنگرهٔ کلمبیا[۱۲] که شامل ۱۶۶ کرسی مجلس نمایندگان و ۱۰۲ کرسی مجلس سنای کلمبیا است. اعضای مجلس و سنا با انتخابات مردمی برای یک دورهٔ چهار ساله برگزیده میشوند. کلمبیا همچنین در کمیتهٔ ملتهای آمریکای جنوبی عضو میباشد. همزمان با اعضای کنگره، نمایندگان بخشها و کنسول شهرها نیز انتخاب میشوند.
قوهٔ قضائیه: طی دههٔ ۱۹۹۰، در شاخهٔ قضایی کلمبیا اصلاحات عمدهای صورت گرفت و در حال حاضر در حال تغییر از سیستم بازجوییمدار به یک سیستم خصمانه است. درقسمتهایی از نواحی کلمبیا که در آنجا قهوه کشت میشود و همچنین در شهر بوگوتا از سیستم خصمانه استفاده میشد و سایر نواحی کشور نیز در تاریخ اول ژانویه ۲۰۰۶ خواستار اجرای آن شدند. در راس سیستم قضایی کلمبیا دادگاه عالی عدالت قرار دارد و اعضاء توسط رئیس جمهور و کنگره تعیین میشوند.
جغرافیا :
کلمبیا به ۳۲ بخش و یک ناحیهٔ مرکزی تقسیم میشود.
شهرهای کلمبیا :
کلمبیا دارای ۲۲ شهر اصلی است که به ترتیب اهمیت در زیر لیست شدهاند:
بوگوتا (La Atenas Suramericana – آتن آمریکای جنوبی)- «پایتخت»
مدلین (La ciudad de la eterna primavera – شهر بهار جاودانه؛ همچنین Capital de la montaña – مرکز کوهستان) نیز نامیده میشود.
کالی (La sucursal del cielo – شاخهٔ بهشت؛ همچنین La Sultana del Valle به معنای سلطان دره) نیز نامیده میشود.
بارانکیولا (La puerta de oro de Colombia – دروازهٔ طلایی کلمبیا)
بوکارامانگا (La ciudad Bonita – شهر زیبا)
کارتاخنا (Cartagena de Indias La heroica – دلاوری)
کوکوتا (La hermosa villa – دهکده زیبا)
پریرا (La querendona, trasnochadora y morena – بارونت دوستداشتنی و شب بیدار)
سانتا مارتا (La perla de oro – مروارید طلایی)
ایباگه (Capital Músical de Colombia – مرکز موسیقی کلمبیا)
پستو (Ciudad Sorpresa – شهر عجایب)
مانیزالس (La ciudad de las puertas abiertas – شهر دروازههای گشوده)
نیوا (Neivayork، La capital bambuquera de América – مرکزbambuco آمریکا)
آرمنیا (La Ciudad Milagro – شهر معجزه)
والدوپار (Capital mundial del vallenato – مرکز والناتوی جهان)
ویلاویسنسیو (La Puerta al Llano – دروازهٔ Llano)
سینسلخو (La ciudad de las corralejas – شهر «گاو سواری»)
مونتریا (La capital ganadera de Colombia – مرکز احشام کلمبیا)
بونونتورا (Bello Puerto del Mar – ساحل زیبا)
پوپایان (La Ciudad Blanca – شهر سپید)
تونخا (La capital del haba, el tejo y la ruana – مرکز باقلا، دیسک و پانچو)
کیبدو (La perla negra – مروارید سیاه)
گروههای قومی :
بر اساس آمار اکثر کلمبیاییها کاتولیک، اسپانیایی زبان و دورگه مستیزو (اروپایی-سرخپوست) هستند. حدود ۲۵٪ از کلمبیاییها از ریشهٔ خالص اروپایی هستند، ۱۲٪ از آنها سیاه یا آمیختهای از نژاد آفریقایی و اروپایی هستند. اجداد افراد سیاه پوست کلمبیایی برای کار در مزرعه به عنوان برده در دورهٔ استثمار به این کشور آورده شدهاند. آنها نقشی مهم در شکلگیری میراث فرهنگی کلمبیا داشتهاند. حدود ۳درصد مردم کلمبیا آمیختهای از نژاد سیاه و سرخ هستند. ۵درصد افراد این کشور نیز از نژاد خالص سرخپوست هستند.
بیش از دوسوم کلمبیاییها در مناطق شهری زندگی میکنند- رقمی که بسیار بیشتر از میانگین جهانی است. نرخ باسوادی (۹۴٪) در کلمبیا نیز بسیار بالاتر از میانگین جهانی است و همچنین نرخ رشد جمعیت هم بالاتر از میانگین جهانی است. جمعیت جوان کلمبیا بسیار زیاد است و دلیل آن هم کاهش اخیر مرگ و میر نوزادان میباشد. حدود ۳۳٪ جمعیت کلمبیا چهارده سال یا کمتر سن دارند اما تنها ۴٪ مردم این کشور ۶۵ ساله یا مسنتر هستند.
اقتصاد :
پس از یک دهه رشد اقتصادی مناسب (میانگین رشد تولیدات خالص داخلی بیش از ۴٪ در دورهٔ ۱۹۹۸–۱۹۷۰)، کلمبیا در سال ۱۹۹۹ دچار رکود اقتصادی شد (اولین رشد اقتصادی منفی سالانه از سال ۱۹۲۹)، و رفع این وضعیت بسیار وقتگیر و سخت بود. کمی تقاضای داخلی و خارجی، وضعیت سخت بودجهٔ دولت و درگیریهای مسلح شدید داخلی از جمله مشکلات اقتصاد کلمبیا هستند. بر اساس شاخصهای اقتصادی صندوق بینالمللی پول که در سپتامبر ۲۰۰۶ انتشار یافت، پیشبینی شدهاست که میزان تولیدات خالص داخلی کلمبیا در سال ۲۰۰۷ به سقف ۸۶۹/۴۹ میلیارد دلار آمریکا برسد. تورم در کلمبیا از سال ۲۰۰۴ زیر ۶٪ بودهاست و بر اساس پیشبینیها در سال ۲۰۰۶ به زیر ٪۵ میرسد. صادرات اصلی کلمبیا شامل کالاهای تولیدی (۳۲/۴۱٪ صادرات)، مواد نفتی (۲۸/۲۸٪)، زغال سنگ (۱۷/۱۳٪) و قهوه (۲۵/۶٪) است. کلمبیا همچنین بزرگترین صادرکنندهٔ بارهنگ به آمریکا است. کل واردات، صادرات و تراز تجاری کلمبیا در بالاترین میزان هستند و جاری شدن مبالغ بسیاری که از طریق صادرات بدست آمدهاند باعث بهاگذاری مجدد ارزش پزو کلمبیایی شدهاست.
مشکلات این کشور طیف گستردهای شامل سیستم حقوق بازنشستگی، دارو و بیکاری دارد. بسیاری از نهادهای مالی بینالمللی اصلاحات اقتصادی رئیسجمهور فعلی آلوارو اوریبه را مورد تقدیر قرار دادهاند که از جملهٔ کارهای وی اقدام برای کاهش کسری بخش دولتی به زیر ۵/۲٪ تولیدات خالص داخلی است. سیاست اقتصادی دولت و استراتژی امنیت ملی باعث ایجاد اطمینان در اقتصاد شدهاست و در نتیجه رشد GDP کلمبیا در سال ۲۰۰۳ جزء بالاترینها در آمریکای لاتین بود.بازار بورس کلمبیا
جمعیت :
کلمبیا با ۴۳٫۶ میلیون جمعیت در سال ۲۰۰۶ [۳] سومین کشور پرجمعیت در آمریکای لاتین بعد از برزیل و مکزیک است. در اواسط قرن بیستم مهاجرت از مناطق روستایی به شهرها بسیار زیاد بود اما بعد از آن این روند کاهش یافتهاست. جمعیت شهری از رقم ۳۱٪ کل جمعیت در سال ۱۹۳۸ به سقف ۵۷٪ در سال ۱۹۵۱ و ۷۰٪ در سال ۱۹۹۰ رسید. در حال حاضر این رقم بیش از ۷۷٪ است. ۳۰ شهر در کلمبیا دارای جمعیت ۱۰۰ هزار نفر و بیشتر هستند. نه بخش پست شرقی که حدود ۵۴٪ مساحت کلمبیا را شامل میشوند، کمتر از ۳٪ جمعیت را در خود جای دادهاند و تراکم جمعیتی آنجا کمتر از یک نفر در هر کیلومتر مربع است (دو نفر در هر مایل مربع). بر اساس پیشبینیها جمعیت کلمبیا تا سال ۲۰۱۵ به بیش از ۵۲ میلیون میرسد. [۴]
کلمبیا دارای جمعیت متنوعی است که نشاندهندهٔ تاریخ غنی این کشور و مردمانی است که از گذشتههای دور در این ناحیه زندگی میکردند. آمیختهای از گروههای اصلی مختلف اساس جمعیتی فعلی کلمبیا را تشکیل میدهند: مهاجران اروپایی، بومیها، بردگان آفریقایی، آسیاییها، اهالی خاورمیانه و سایر مهاجران اخیر. بسیاری از جمعیت بومی به جمعیت دورگه تبدیل شدند، اما ۷۰۰ هزار بومی باقیماندهٔ فعلی از بیش از ۸۵ فرهنگ مختلف هستند. مهاجران اروپایی عمدتاً از مستعمرهنشینان اسپانیایی بودند، اما گروه اندکی هم از هلند، آلمان، فرانسه، سویس، بلژیک و تعداد کمتری از لهستان، لیتوانی، انگلیس و کرواسی بودند که در زمان جنگ جهانی دوم و جنگ سرد مهاجرت کرده بودند. بطور مثال شهردار سابق بوگوتا آنتاناس موکاس فرزند مهاجران لیتوانی بود. آفریقاییها در قرن ۱۶به عنوان برده به کلمبیا خصوصاً نواحی پست ساحلی این کشور آورده شدند و این انتقال تا قرن ۱۹ همچنان ادامه داشت. پس از پایان این قضیه، یک ایدئولوژی ملی مستیزاجا مشوق آمیزش بومیها، اروپاییها و جوامع سرخپوست برای تشکیل هویت قومی دورگه شد.[۵].
سایر مهاجران از آسیا، خاورمیانه خصوصاً لبنان، اردن، سوریه، چین، ژاپن و کره میباشند.
مذهب :
اکثر جمعیت کلمبیا (۸۷٪) کاتولیک هستند. حدود ۹٪ پروتستان هستند. ۳ ٪ جمعیت خود را بیدین عنوان کردهاند. ۱٪ به آیین بومی معتقد هستند. کمتر از ۱٪ هم بودایی، مسلمان و معتقد به مورمن هستند.
منبع : ویکی پدیا
Short Link: