جمهوری آذربایجان

درباره جمهوری آذربایجان

جمهوری آذربایجان (به ترکی آذربایجانی: Azərbaycan Respublikası) بزرگترین کشور قفقاز و در گذرگاه اروپا و آسیای شمال غربی و در کنار دریای خزر است. پایتخت آن باکو است.

کشورهای ایران در جنوب، ارمنستان و ترکیه در غرب، گرجستان در شمال غربی و روسیه در شمال آذربایجان قرار دارند. همچنین این کشور دارای مرز آبی با کشورهای ترکمنستان و قزاقستان در کنارهٔ دریای خزر است. جمعیت آذربایجان در سال ۲۰۱۲ حدود ۹٫۱۲۵ میلیون نفر بوده‌است. تولید ناخالص داخلی آن در سال ۲۰۱۶ معادل ۳۵ میلیارد دلار (بر اساس ارزش اسمی) بوده‌است که تولید ناخالص سرانه اهالی کشور را معادل ۳۷۵۹ دلار می‌کند.[۳]

این سرزمین تا حدود دویست سال پیش جزو خاک ایران بود ولی در جنگ ایران و روسیه، طی قراردادهای گلستان و ترکمنچای به روسیه ملحق شد. آذربایجان دارای میراث فرهنگی باستانی و تاریخی است و اولین کشور با اکثریت مسلمان است که دارای اپرا و تئاتر شده‌است.[۴] جمهوری دمکراتیک آذربایجان که در ۲۸ می ۱۹۱۸ تأسیس شد، در ۱۹۲۰ به اتحاد شوروی ضمیمه شد.[۵] آذربایجان در ۱۹۹۱ استقلال خود را بازیافت. اندکی بعد، در جریان جنگ قره باغ کوهستانی، همسایه‌اش ارمنستان قره باغ کوهستانی، مناطق پیرامون آن و و مناطق درونی کرکی، یوخاری اسکیپارا، برخودارلی و سفولو را اشغال کرد. جمهوری قره‌باغ که در قره باغ ظهور کرد هنوز وجود دارد و هیچ کشوری آن را به رسمیت نشناخته و به‌طور دوژوره هنوز بخشی از آذربایجان شمرده می‌شود گرچه به‌طور دوفاکتو پس از جنگ کشور مستقلی بوده‌است.[۶]

جمهوری خودمختار نخجوان که از خاک اصلی جمهوری آذربایجان جدا مانده و استان خودمختار قره‌باغ کوهستانی نیز واحدهای فدرال جمهوری آذربایجان هستند. ناحیهٔ قره‌باغ و هفت بخش پیرامون آن واقع در جنوب غربی جمهوری آذربایجان در جریان جنگ قره‌باغ به اشغال نیروهای ارمنستان درآمده‌است.[۷]

نوع حکومت جمهوری آذربایجان، جمهوری پارلمانی چند حزبی با یک مجلس قانون‌گذاری است. این جمهوری سکولار بوده و از سال ۲۰۰۱ به عضویت شورای اروپا درآمده‌است.

دین و زبان :

۹۵ درصد جمعیت جمهوری آذربایجان مسلمان هستند. ۸۵ درصد جمعیت مسلمان جمهوری آذربایجان شیعه و ۱۵ درصد بقیه سنی هستند.[۸] زبان رسمی کشور ترکی آذربایجانی می‌باشد. در کنار زبان ترکی آذربایجانی، زبان‌های روسی، لزگی، تالشی، کردی و تاتی نیز صحبت می‌شود. ترکی آذربایجانی از نظر تقسیمات زبانی، جزئی از دسته ترکی جنوب باختری یا ترکی اوغوز می‌باشد. ترکی آذربایجانی، ترکی استانبولی و ترکمنی در گروه ترکی جنوب باختری (اوغوز) قرار می‌گیرند.

وجه تسمیه :

این کشور که تا سال ۱۹۱۸ میلادی (۱۲۹۷ش) هرگز آذربایجان نامیده نمی‌شد زمانی نام کهن آن آلبانیا بود. در روستای «بویوک دَکَن» واقع در بخش نوخای قفقاز نوشته‌ای به خط و زبان یونانی باستان به دست آمده که تاریخ آن را سده ۲ میلادی دانسته‌اند و در آن از «آلبانیا» یاد شده‌است. در نوشته‌های مورخان باستان از جمله پلیبیوس و استرابون نیز این با نام «آلبانیا» آمده‌است. به نظر بعضی محققان، آلبانیا در منابع پارتی زبان به صورت «اردان» آمده‌است. در منابع عهد اسلامی این نام اران و «الران» نوشته‌اند. این نام به احتمال قوی با نام پارتی «اردان» مرتبط است. گاه نیز از این سرزمین با دو نام اران و شروان یاد کرده‌اند. پس از لشکرکشی‌های تیمور و داستان ترکمان‌های آق قویونلو و قره قوینلو نام اران به تدریج از کتاب‌ها برداشته شد[۱۱]

پس از پایان جنگ ایران و روس و ضمیمه شدن این سرزمین به خاک روسیه در سال ۱۹۱۱ م حزب مساوات در اراضی کنونی جمهوری آذربایجان تأسیس یافت. مساواتیان در مارس ۱۹۱۸ م قیامی مسلحانه در باکو ترتیب دادند که اندکی بعد به دیگر نواحی آن کشیده شد. اینان در ۲۷ مه ۱۹۱۸ در شهر تفلیس دولتی تشکیل دادند و با نام «جمهوری آذربایجان» اعلام استقلال کردند. در پایان ۱۹۱۹ و اوایل ۱۹۲۰ م دولت مساواتیان دستخوش بحران سیاسی و اقتصادی شد. در بهار ۱۹۱۹ م در نواحی مغان و لنکران دولت شوروی تأسیس یافت. در ۲۶ آوریل ۱۹۲۰ کمیته موقت انقلاب به ریاست نریمان نریمانف تشکیل گشت. در ۲۸ آوریل ۱۹۲۰ م دولت مساواتیان ساقط شد و کمیته انقلاب قدرت را در باکو در دست گرفت و خود را دولت «جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان» نامید[۱۱]

تورج دریایی می‌گوید: «این استالین بود که تصمیم گرفت برای مداخله در امور ایران نام این منطقه را از آران (در تاریخ باستان با نام آلبانی) به آذربایجان تغییر دهد و آن را خاری کند در چشم ایران.»[۱۲]

جغرافیا :

کشور آذربایجان از نظر موقعیت جغرافیایی بین طول جغرافیایی ۲۰”/ ۵۹′/ ۴۴° تا ۵۴”/ ۳۶′/ ۵۰° شرقی و عرض جغرافیایی ۳۰″/ ۲۶′/ ۳۸° تا ۳۶″/ ۵۴′/ ۴۱° شمالی واقع شده‌است. این مختصات مزبور به خاک اصلی جمهوری آذربایجان است (بدون احتساب نخجوان).[۱۳]

جمهوری آذربایجان در جنوب رشته کوه‌های قفقاز و شمال رودخانه ارس و در کنار دریای خزر واقع شده‌است. سه رشته‌کوه قفقاز بزرگ در شمال، قفقاز کوچک در غرب، و کوه‌های تالش در جنوب این کشور را احاطه کرده‌است. این کوه‌ها ۴۰ درصد از مساحت جمهوری آذربایجان را دربرگرفته‌است[۱۴] و قله کوه بازاردوزو (Bazardüzü) با ارتفاع ۴۴۶۶ متر بلندترین نقطه آن است. نواحی میانی شامل جلگه‌های آران مرکزی، مغان و میل و سواحل دریای خزر کم ارتفاع و پست بوده و ارتفاع در پست‌ترین قسمت ۲۸ متر پایین‌تر از سطح دریاهای آزاد است. جمهوری آذربایجان یک کشور محاط در خشکی است. این کشور در پیرامون دریای خزر، که یک دریای بسته‌است، واقع شده و طول خط ساحلی آن ۸۰۰ کیلومتر است.[۱۵] تنوع زیستی و گیاهی آذربایجان به دلیل تنوع آبو هوا بسیار زیاد است به گونه‌ای که تنها بیش از ۴۵۰۰ گونه گیاه در کوهستانهای آذربایجان دیده می‌شود.

مرزها :

• ارمنستان: ۱۰۰۷کیلومتر • ایران: ۷۶۵کیلومتر • گرجستان:۴۸۰کیلومتر • روسیه: ۳۹۰کیلومتر • ترکیه: ۱۵ کیلومتر (از طریق جمهوری خودمختار نخجوان)

آب و هوا :

از لحاظ آب و هوایی، جمهوری آذربایجان دارای چندین نوع آب و هوای مختلف است. به‌طوری‌که از ۱۱ ناحیه آب و هوایی ۹ گونه ناحیه در آذربایجان وجود دارد.[۱۶] درجه هوای متوسط در مناطق جلگه‌ای شمال و شرق کشور تا ۶ سانتیگراد در زمستان و ۳۶ درجه سانتیگراد در تابستان می‌رسد، در حالیکه در مناطق کوهستانی غربی زمستانها تا ۹- در زمستان و ۱۲ درجه سانتیگراد در تابستان می‌رسد. پایین‌ترین دمای مطلق در اردوباد به میزان ۳۳- درجه سانتیگراد و بالاترین دمای مطلق در جلفا به میزان ۴۶ درجه سانتیگراد ثبت شده‌است.[۱۶] به‌طور کلی شمال و شرق کشور دارای آب و هوای نسبتاً خشک و کوهستانی است در حالیکه منطقه جنوب شرقی آب و هوای مرطوب و ملایم تری دارد. مناطق غربی و شمالی و جنوبی شامل قره باغ و شمال شرقی جمهوری خودمختار نخجوان، دامنه کوه‌های قفقاز و ناحیه لنکران-آستارا و کوه‌های تالش بسیار مرطوب هستند. بیشترین میزان بارش سالانه در لنکران و به میزان ۱۶۰۰ تا ۱۸۰۰ میلیمتر و کمترین میزان بارش سالانه به میزان ۲۰۰ تا ۳۵۰ میلیمتر در آبشوران روی می‌دهد. مناطق مرکزی شامل جلگه‌های وسیع مستعد کشاورزی است که توسط رود کورا و ارس آبرسانی می‌شوند.

تقسیمات کشوری :

جمهوری آذربایجان به ۵۹ بخش، ۱۱ شهر و ۱ جمهوری خودمختار تقسیم شده‌است. جمهوری خودمختار نخجوان دارای ۷ بخش است و بدین ترتیب، این کشور جمعاً به ۶۶ بخش تقسیم شده‌است.

علاوه بر این این کشور به ۱۰ ناحیه اقتصادی تقسیم شده‌است. هر ناحیه اقتصادی شامل چند بخش می‌باشد. نواحی اقتصادی جمهوری آذربایجان عبارتند از:

آبشوران
قوبا-خاچماز
داغلیق شیروان
شکی-زاکاتالا
گنجه-قازاخ

یوخاری قاراباغ
کلبجر-لاچین
کورا
کورای مرکزی
لنکران-آستارا

شهرهای مهم :

ردیف نام شهر جمعیت ردیف نام شهر جمعیت

باکو
باکو

گنجه

۱ باکو (Bakı) ۲٬۰۳۹٬۷۰۰ ۱۱ خان کندی (Xankəndi) ۵۵٬۲۸۲
۲ گنجه (Gəncə) ۳۲۳٬۷۶۰ ۱۲ لنکران (Lənkəran) ۵۰٬۵۳۴
۳ سومقاییت (Sumqayıt) ۲۸۲٬۲۸۰ ۱۳ رسول‌زاده (Rəsulzadə) ۴۸٬۷۱۶
۴ مینگچویر (Mingəçevir) ۱۰۰٬۷۷۸ ۱۴ بیله جری (Biləcəri) ۴۵٬۶۷۸
۵ قاراچوخور(Qaraçuxur) ۷۸٬۷۳۰ ۱۵ مشتاغا(Maştağa) ۴۲٬۶۳۵
۶ شیروان (Şirvan) ۷۶٬۶۴۸ ۱۶ آغدام (Ağdam) ۴۲٬۵۸۷
۷ نخجوان (Naxçıvan) ۷۵٬۹۷۲ ۱۷ بردع (Bərdə) ۴۰٬۷۴۱
۸ باکیخانوف(Bakıxanov) ۷۱٬۸۳۶ ۱۸ خاچماز (Xaçmaz) ۴۰٬۳۹۱
۹ شکی (Şəki) ۶۵٬۶۱۶ ۱۹ جلیل‌آباد (Cəlilabad) ۳۹٬۹۷۴
۱۰ یولاخ (Yevlax) ۵۷٬۴۴۹ ۲۰ هوسان(Hövsan) ۳۸٬۶۷۵
توضیح: جمعیت شهرها بر اساس آمار سال ۲۰۰۹ می باشد

دوره پیش از تاریخ :

سابقه حضور بشر در جمهوری آذربایجان به هزاران سال قبل بازمی‌گردد. کاوشهای غار آزیخ در بخش فضولی وجود آثاری از زندگی بشر به قدمت ۳۵۰ تا ۴۰۰ هزار سال را نشان می‌دهد.[۱۷] سنگ نگاره‌های قبوستان نیز تاریخی ۱۲ هزارساله دارند. در قرن نهم قبل از میلاد سکاهای آریایی در این ناحیه‌ای که هم‌اکنون جمهوری آذربایجان نامیده می‌شود، سکنی گزیدند. به دنبال آنان مادها بر منطقه حاکم گشتند. با حمله اسکندر دوران حکمرانی حاکمان وابسته به او در منطقه آغاز شد اما در دوره‌هایی حاکمان محلی با دادن خراج حکومتهای محلی خود را برپا می‌داشتند.[۱۸]

دوره باستان :

در فاصله قرن اول تا سوم میلادی رومیان بر این منطقه مسلط شدند و نام آن را آلبانیا نهادند[۱۹] در این دوران پادشاهی مسیحی آلبانیای قفقاز پدیدار شد اما در سال ۲۵۲–۲۵۳ پس از میلاد به دست شاپور اول ساسانی افتاد.[۲۰] کشمکش برای به دست گرفتن کنترل منطقه بین رومیها، پادشاهان ساسانی و حکام محلی ادامه داشت؛ و قدرت بین آن‌ها دست به دست می‌شد.[۲۱]

دوره اسلام :

در زمان ظهور اسلام سلسله مسیحی مهرانی‌ها در آلبانیای قفقاز حاکم بودند. آنان همواره توسط ترکان خزر از شمال و اعراب از جنوب مورد تهدید واقع می‌شدند. اعراب مسلمان پس از شکست دادن رومیان و ساسانیان به سوی آذربایجان لشکرکشی کردند و پس از درهم شکستن مقاومت مسیحیان به رهبری جوانشیر در سال ۶۶۷ میلادی بر این ناحیه حاکم شدند.[۲۲]

شروانشاهان :

از اواخر قرن دوم شمسی شروانشاهان حکومت منطقه آذربایجان را در دست گرفتند. آنان با آمدن سلجوقیان نیز بر مسند قدرت باقی‌ماندند. چرا که به آنان خراج می‌دادند. این سلسله تا زمان انقراضش در سال ۹۱۷ خورشیدی (۹۴۵ قمری) به دست شاه تهماسب یکم صفوی، در قسمتهایی از آذربایجان به‌ویژه ناحیه شمال شرقی این جمهوری به صورت حاکمان محلی حکمرانی می‌کردند.

غزنویان و سلجوقیان :

در اوایل قرن پنجم شمسی غزنویان بر قسمتی از منطقه مسلط شدند. آنان اولین حکومت ترک تبار در منطقه بودند و در تغییر ترکیب جمعیتی و زبانی آذربایجان نقش عمده‌ای داشتند. بدنبال غزنویان سلجوقیان که حکومتی ترک تبار بودند بر منطقه حاکم شدند. این دوران، دوران شکوفایی ادبیات فارسی در منطقه نیز می‌باشد. مشهورترین شاعران این دوران، نظامی گنجوی و خاقانی شروانی می‌باشند.[۲۳]

حمله مغول و تیمور :

در قرون سیزده و چهارده میلادی با هجوم مغولها و تاتارها (تیمور لنگ) سلسله‌های محلی برافتادند. در قرن پانزده میلادی خانات محلی تحت سلطه آق قویونلوها، تا به سلطنت رسیدن شاه اسماعیل صفوی به قسمت عمده اران، شروان و قره باغ تسلط داشتند. آران و شروان (جمهوری آذربایجان) جزو اولین مناطقی بود که شاه اسماعیل یکم صفوی تحت سلطه خود درآورد. بعد از جنگ تاریخی چالدران برای نخستین بار این منطقه به شکل موقت به اشغال ترکان عثمانی درآمد تا پس از دست بدست شدنهای زیاد هشتاد سال بعد ایرانیان در زمان (شاه عباس) موفق به بازپس‌گیری درازمدت این منطقه شدند.

افشاریه و قاجاریه :

در قرون بعد تحت حکومت افشاریه و سپس این سرزمین در داخل حکومت قاجاریه قرار داشته که در نهایت در سالهای ۱۱۹۳ و ۱۲۰۷ خورشیدی در پی پیمان گلستان و ترکمانچای میان ایران و روسیه از ایران جدا و به روسیه تزاری ضمیمه شد.

سلطه تزارها بر آذربایجان :

پس از انعقاد پیمان گلستان و ترکمانچای میان ایران و روسیه تزارهای کنترل منطقه قفقاز را در دست گرفتند اما همچنان نفوذ فرهنگی و معنوی ایران و عثمانی در منطقه بیشر از نفوذ روسیه بود. در این دوره روسها سرمایه‌گذاری بسیار کمی در این ناحیه می‌کردند. اما با استخراج نفت توجه به آذربایجان بیشتر گردید و اقتصاد محلی رونق گرفت.[۲۴] در این دوره جمعیت شهر باکو به‌طور فزاینده‌ای افزایش یافت و مهاجران روس یک سوم جمعیت شهر را تشکیل می‌دادند. ارامنه نیز در دوایر رسمی مشغول بکار بودند. اینگونه تضادهای اجتماعی باعث وقوع شورشهایی در سال ۱۹۰۵ میلادی شد.[۲۵]

در دائرةالمعارف بزرگ شوروی آمده‌است که «در اواسط سدهٔ ۱۱م (۵ه‍.ق) هجوم اقوام ترک (ازجمله غُزان و دیگران) که دودمان سلجوقی در رأس آن‌ها قرار داشتند به سرزمین اران و شیروان آغاز گردید». چند خان‌نشین، ملک‌نشین و سلطان‌نشین کوچک پدید آمد که در نیمهٔ دوم سدهٔ ۱۲ق/نیمه دوم سدهٔ ۱۸م شمارهٔ آن‌ها به ۱۵ رسید. عمده‌ترین آن‌ها عبارت بودند از خان‌نشینهای باکو، گنجه، دربند، قُبه (قوبا = کوبا). قراباغ، نخجوان، طالش، شَکی، شروان، ایروان، کوتکاشِن، قَبَله و شَمشادیل. سلطان‌نشینهای کوچک بعضی مستقل و بعضی دیگر تابع خانها بودند به عنوان نمونه سلطان‌نشینهای آرش، ایلی‌سو و کوتکاشن از خان‌شکی، و ملک‌نشینها از خان قراباغ تبعیت می‌کردند. در ۱۴ و ۲۱ مه ۱۸۰۵م در اردوگاه ارتش روسیه واقع در ساحل کورک‌چای موافقتنامه‌ای به امضا رسید که طبق آن، خانهای قراباغ و شکی تابعیّت دولت روسیه را پذیرفتند. پس از پایان جنگهای ایران و روس که بخشی از این سرزمین به اشغال روسیه درآمد و در پی انعقاد معاهدهٔ ترکمانچای، بعضی خانها، ازجمله خانهای اردوباد و نخجوان، الحاق خود را به امپراتوری روسیه اعلام نمودند[۱۱]

سقوط تزارها و استقلال آذربایجان :

در آغاز قرن بیستم با رشد صنایع، تفکرات اصلاح طلبانه در آذربایجان شکل گرفت. در سال ۱۹۰۳ میلادی حزب چپگرای همت با هدف دفاع از زبان و فرهنگ آذربایجانی تشکیل شد.

در سال ۱۹۱۲ با انشعاب در حزب همت حزب مساوات شکل گرفت. به دنبال سقوط تزارها حزب بلشویک که متشکل از ارامنه و روسها بود سعی در تشکیل دولتی کمونیستی داشتند که با مخالفت مردم مسلمان و تشکیل ارتش اسلام این حرکت ناکام ماند سرانجام در روز ۱۸ می سال ۱۹۱۸ جمهوری آذربایجان با عنوان جمهوری دمکراتیک آذربایجان توسط محمدامین رسولزاده رهبر حزب مساوات اعلام استقلال خود اعلام کرد.[۱۵][۲۶] کشتار شوشی که به نسل‌کشی سی هزار ارمنی انجامید از وقایع مهم این دوره‌است.[۲۷][۲۸]

این حکومت اولین حکومت جمهوری در میان کشورهای مسلمان بود. تلاش جمهوری دمکراتیک آذربایجان برای آغاز گفتگوهای اتحاد با ایران با هجوم بلشویکها ناکام ماند و این کشور نوبنیاد تنها دوسال پس از کسب استقلال تحت سلطه اتحاد جماهیر شوروی درآمد.[۲۹]

در اتحاد جماهیر شوروی :

از سال ۱۹۲۰ با پیروزی بلشویک‌ها، جمهوری آذربایجان به مدت ۷۱ سال تا ۱۹۹۲، با نام جمهوری سوسیالیستی آذربایجان شوروی یکی از جمهوری‌های تشکیل دهندهٔ اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بود.

از ۱۹۲۲ تا ۱۹۳۶، این کشور بخشی از جمهوری سوسیالیستی ماورای قفقاز شوروی بود و مانند گرجستان و ارمنستان، دچار گسترش شهرنشینی شد و با پیشرفت‌های گسترده اقتصادی، صنعتی شد. شهرنشینی، آموزش و پرورش و پویایی اجتماعی در جمهوری آذربایجان موجب بروز تضادهای اجتماعی بین کلان‌شهر باکو، و مناطق سنتی عقب مانده روستایی گردید. در این جمهوری آموزش به زبان آذربایجانی بود و مقامات مهم اجرایی آذربایجانی بودند اما به ویژه در دوره حکومت استالین (۱۹۲۸–۱۹۵۳م) و رهبری باقروف بر حزب کمونیست آذربایجان، این جمهوری شدیداً تحت سیطره مسکو بود. پس از مرگ وی استقلال این جمهوری بیشتر شد و فرصت‌های بیشتری برای رشد نخبگان سیاسی و فکری این کشور فراهم شد. این نخبگان در هنگام بروز نزاع با ارمنیان قره باغ، در فوریه ۱۹۸۸، در بین رهبران جبههٔ خلق آذربایجان (اپوزیسیون)، و هم مخالفان کمونیستشان حضور داشتند. در سالهای ۱۹۸۸ و ۱۹۹۰، خشونت بر ضد ارمنیان به ترتیب در سومقائیت، و باکو بروز کرد و نتیجتاً در ۱۹۹۰ حکومت مسکو دست به عملیات نظامی علیه جمهوری آذربایجان زد.[۳۰]

استقلال مجدد :

در پی کودتای نافرجام علیه گورباچف رهبر شوروی سابق در اوت ۱۹۹۱، جمهوری آذربایجان اعلام استقلال کرد و ایاز مطلب اف، رهبر حزب کمونیست به عنوان نخستین رئیس‌جمهور انتخاب شد. گروه اپوزیسیون، جبههٔ خلق آذربایجان در مهٔ ۱۹۹۲ مطلب اف را برانداخت، و نامزد آن ابوالفضل ایلچی بیگ با شعار جدایی از کشورهای مستقل مشترک‌المنافع و حفظ سیطره بر قره باغ کوهستانی در انتخاباتی که این جبهه برگزار کرد پیروز شد.[۳۰]

ریاست جمهوری‌ها :

محمدامین رسول‌زاده: او حزب مساوات را (که از ۱۳۲۹ تشکیل شد و از ۱۳۳۶ تا ۱۳۳۸ در آذربایجان قفقاز به قدرت رسید) پایه‌گذاری کرد و از مبلغان اصلی پان‌ترکیسم (به ترکی: تورکچولوک) به‌شمار می‌آمد.
ایاز مطلب‌اف۱۹۹۱–۱۹۹۲
ابوالفضل ایلچی‌بیگ۱۹۹۲–۱۹۹۳
حیدر علی‌اف۱۹۹۳–۱۹۹۸، ۱۹۹۸–۲۰۰۳
الهام علی‌اف۲۰۰۳–۲۰۰۸، ۲۰۰۸–۲۰۱۳

جهانگردی :

جمهوری آذربایجان در سالهای اخیر تلاشهای قابل توجه‌ای برای افزایش گردشگری خود داشته‌است. همچنین سال ۲۰۱۱درکشور آذربایجان سال گردشگری آذربایجان نمایده شد. کشور آذربایجان در سال ۲۰۱۰ میزبان بیش از دو و نیم میلیون گردشگر بوده‌است، در سالهای اخیر سهم گردشگری آذربایجان را بیشتر کشورهای اوکراین، قزاقستان، ایران، گرجستان، اردن، بحرین، آلمان، استرالیا، بلغارستان و فنلاند داشته‌اند[۳۱][۳۲] در سال ۲۰۱۲ جمهوری آذربایجان بیشترین گردشگر را در منطقه قفقاز پذیرا بوده‌است. در همین سال علی‌رغم اینکه ایران دو برابر جمهوری آذربایجان گردشگر پذیرفته اما درآمد گردشگری جمهوری آذربایجان در این سال بیش از دو برابر درآمد ایران بوده‌است.[۳۳]

میراث فرهنگی و معماری ملی و اسلامی از مهم‌ترین عامل‌های ثبات در جمهوری آذربایجان محسوب می‌شود. این کشور به‌عنوان دومین کشور شیعه در جهان، با میراث‌های معماری، آداب و رسوم، تنوع‌های فرهنگی، انواع پوشاک، صنایع دستی، غذاهای سنتی و چشم‌اندازهای جغرافیایی و طبیعی از نظر جهانگردی قابل‌توجه بوده و همه‌ساله هزاران گردشگر خارجی را به سمت جمهوری آذربایجان جذب کرده که از نظر اقتصادی نیز تأثیر به‌سزایی در رشد اقتصادی این کشور داشته‌است.[۳۴][۳۵]

ساختار سیاسی :

دولت آذربایجان یک جمهوری دمکراتیک، قانون محور، لائیک و یکپارچه است.

حاکمیت دولتی در جمهوری آذربایجان بر پایه اصل تفکیک قوا اعمال می‌گردد. سیستم سیاسی جمهوری آذربایجان از منظر شکل اعمال حاکمیت دولتی، یک جمهوری بر پایه سیستم ریاست جمهوری است.

رئیس دولت :

رئیس جمهوری هر ۵ سال یک بار به روش مراجعه به آرای مخفی عمومی انتخاب می‌شود. الهام حیدر اوغلو علی‌یف در تاریخ ۹ اکتبر ۲۰۱۳ به ریاست جمهوری آذربایجان برگزیده شده‌است.

قوه مقننه جمهوری آذربایجان :

مجلس ملی جمهوری آذربایجان از ۱۲۵ نماینده تشکیل شده‌است. انتخابات چهارمین دوره این مجلس در ۷ نوامبر ۲۰۱۰ برگزار شد. ۱۰۵ نفر برابر با ۸۴٪ از نمایندگان را آقایان و ۲۰ نفر برابر با ۱۶٪ از نمایندگان را زنان تشکیل می‌دهند.

قوه قضاییه :

جمهوری آذربایجان شامل دادگاه قانون اساسی، دیوان عالی کشور، دادگاه استیناف و دادگاه اقتصاد می‌باشد.

سیستم سیاسی جمهوری آذربایجان بر پایه اصول چند حزبی و تکثرگرایی استوار است. در حال حاضر در جمهوری آذربایجان ۵۵ حزب سیاسی دارای مجوز بوده و مشغول فعالیت هستند. احزاب سیاسی از طریق عضویت در نهاد مقننه و نهادهای مدیریت محلی، در اعمال حاکمیت دولتی مشارکت می‌کنند. به جز احزاب سیاسی، بالغ بر ۴۰۰۰ تشکل مردم‌نهاد نیز در کشور فعالیت دارند

اقتصاد :

جمهوری آذربایجان در مقایسه با جمهوریهای تازه استقلال یافته اطراف خود در اثر بهره‌برداری از منابع نفتی که در سال ۲۰۰۸ برابر ۷ میلیارد بشکه بوده‌است (که حدود یک درصد از ذخایر اثبات شده جهان) که در حال حاضر در منطقه یک صادرکننده محصولات گازی محسوب می‌شود.[۳۴] و سرمایه‌گذاری پس از استقلال توسعه بیشتری پیدا کرده‌است. با وجود این بعد از استقلال این کشور، تورم فزاینده ناشی از آثار جنگ قره‌باغ همراه با سیاست‌های آزادسازی قیمت‌ها و خصوصی‌سازی اقتصاد موجب شد که مردم جمهوری آذربایجان تحت فشارهای شدید اقتصادی قرار گیرند و قدرت خرید آن‌ها به‌سرعت کاهش یابد ولی از سال ۱۹۹۶ میلادی، افزایش درآمدهای حاصل از قراردادهای نفتی بین‌المللی، روند رو به رشد سرمایه‌گذاری خارجی، اعتبارات صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی و مساعدت کشورهای اروپایی موجب شد تا اقتصاد نابسامان این کشور کمی رو به بهبود گذارد. در سال ۲۰۰۷ از تعداد کل شاغلان در بخش اقتصادی ۷۰ درصد در بخش خصوصی مشغول به کار بودن و تعداد بیکاران ۲۸۱ هزار نفر بوده‌است.[۳۴]

جمهوری آذربایجان برای ثبات بخشیدن به اوضاع اقتصادی با کمک صندوق بین‌المللی پول دو برنامهٔ اقتصادی را به اجرا درآورده و توانسته‌است میزان تورم را کاهش دهد. میزان تورم در این کشور از ۴۱۱ درصد در سال ۱۹۹۵ میلادی به ۲۰ درصد در سال ۱۹۹۶ میلادی و ۷/۳ درصد در سال ۱۹۹۷ و صفر درصد در سال ۱۹۹۸ میلادی و (۵-) درصد در نیمه نخست سال ۲۰۰۰ میلادی کاهش یافته‌است.

در سال ۲۰۰۸ میلادی جمهوری آذربایجان بنا به گزارش بانک جهانی برترین کشور از نظر اجرای برنامه‌های اصلاحات اقتصادی بین ۱۰ کشور محاسبه شده (ده کشوری که جزئیات اطلاعات اقتصادی خود را در اختیار بانک جهانی قرار دادند) بوده‌است و در رتبه نخست قرار گرفت.[۳۶]

نظامی :

تاریخ ارتش آذربایجان به زمان جمهوری دموکراتیک آذربایجان در سال ۱۹۱۸ که ارتش ملی تازه شکل گرفته بود بازمی‌گردد.[۳۷][۳۸] وقتی جمهوری آذربایجان استقلال خود را پس از فروپاشی شوروی سوسیالیستی بدست آورد بر پایه قانون در سال ۱۹۹۱ ارتش جمهوری آذربایجان تأسیس گردید.[۳۹] از سال ۲۰۰۲ ارتش آذربایجان دارای ۹۵۰۰۰ پرسنل نظامی فعال و همچنین دارای ۱۷۰۰۰ نیروی شبه نظامی است.[۴۰] نیروهای نظامی دارای سه شاخه نیروهای دریایی، هوایی و زمینی است. افزون بر این شاخه‌های اصلی نیروی نظامی آذربایجان دارای زیر شاخه‌هایی است که در موقع لزوم می‌توانند در دفاع از کشور کمک کنند. این نیروها شامل گارد ساحلی، مرزبانان و نیروهای انتظامی داخلی است.[۴۱] گارد ملی آذربایجان یک نیروی بیشتر شبه نظامی است که یک نهاد نیمه مستقل ویژه از سرویس حفاظت دولتی است که زیر نظر رئیس‌جمهور اداره می‌شود.[۴۲]

آذربایجان پیمان نیروهای مسلح متعارف در اروپا (سی اف ای) را امضا کرده‌است. این کشور همکاری نزدیکی با ناتو در پروژهای حفاظت از صلح دارد. آذربایجان ۱۵۱ نیروی حافظ صلح در عراق و ۱۸۴ نیرو در افغانستان دارد.[۴۳]

بودجه نظامی آذربایجان برای سال ۲۰۱۱ معادل ۴٫۴۶ میلیارد دلار بوده‌است.[۴۴] آذربایجان دارای صنایع دفاعی تولید اسلحه سبک، سیستم‌های کوچک توپخانه و برخی وسایل نقلیه نظامی است.[۴۵][۴۶][۴۷][۴۸] ارتش آذربایجان همکاری‌های تمرینی با گارد ملی اوکلاهاما داشته‌است.[۴۹]

سیاست :

به‌دنبال استقلال، فعالیت‌های سیاسی در جمهوری آذربایجان به‌شدت افزایش یافت. یکی از بزرگ‌ترین سازمانهای سیاسی اپوزیسیون جبههٔ خلق آذربایجان حول ملی‌گرایی ملی و دفاع در مقابل حملات ارمنستان تشکیل شد. این سازمان در مراحل بعدی حاوی فراکسیونهایی با اندیشه‌های پان ترکیستی نیز بوده‌است. در اولین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری ابوالفضل ایلچی‌بیگ با اندیشه‌های قوم گرایانه این مقام رسید، بعد از انتخاب ایلچی‌بیگ وی به همراه وزیر کشور خود اسکندر حمیدف در چندین نوبت خواستار تشکیل ترکیه بزرگ که شامل تمام نواحی شمالی ایران می‌شد شدند. پس از شکست‌های پیاپی در جنگ با ارمنستان، و شکست تقریباً تمامی سیاستهای وی، و چندین قیام خونین در چند شهر از جمله گنجه، حیدر علی‌اف رئیس وقت پارلمان طی یک کودتای بدون خون‌ریزی قدرت را به دست آورد و ایلچی‌بیگ به تبعید فرستاده شد.

در زمان ریاست‌جمهوری وی و پسرش روابط با ایران به‌تدریج گرمتر شد، تا جایی که روسای جمهور هر دو کشور در چندین نوبت به کشور یکدیگر سفر کرده‌اند، و جمهوری آذربایجان کنسولگری‌ای نیز در شهر تبریز افتتاح کرد و علی‌اف پسر به آن شهر سفر کرده و با تجار آن دیدار کرد. موافقتنامه‌های زیادی نیز در زمینه‌های تجاری، ورزشی، فرهنگی و مرزی بین دو کشور بسته شده‌است. متأسفانه در سالهای اخیر جریانات ضدایرانی تحت حاکمیت الهام علی‌اف دوباره شدت گرفته‌است.[۵۰] همچنین این کشور در فهرست ناقضان آزادی مطبوعات است.[۵۱]

مسایل مورد مناقشه :

در پی گسسته شدن اتحاد جماهیر شوروی و آغاز درگیری‌های قومی، تعداد کثیری از ساکنان ارمنی منطقه قره‌باغ با مداخله ارتش جمهوری ارمنستان موفق به کنترل این ناحیه و شش ناحیه غیر ارمنی نشین شدند. جمهوری قره‌باغ که کنترل بیست درصد از اراضی جمهوری آذربایجان را دارد تا کنون توسط هیچ کشوری به رسمیت شناخته نشده‌است و از هر لحاظ تحت نفوذ و حاکمیت ارمنستان می‌باشد. در اثر این جنگهای حدود یک میلیون اهالی آذری، ارمنی و کرد جنگ‌زده این منطقه بی خانمان گشته و تعداد کثیری هنوز در پناهگاه‌های موقتی و نیمه موقتی بسر می‌برند.

حقوق بشر :

جمهوری آذربایجان یکی از ضعیف‌ترین کشورها در رعایت حقوق بشر است. در چند سال گذشته فشار بر منتقدان دولت به روش‌های گوناگون در حال افزایش بوده‌است. گفته می‌شود یکی از دلایل عدم تمایل اعضای شورای اروپا به مجازات یا مذاکره در این مورد با جمهوری آذربایجان، به خاطر منابع نفت خام و گاز طبیعی این کشور است.[۵۲]

جدول گروه‌های قومی :

جمعیت جمهوری آذربایجان براساس گروه‌بندی قومیتی ۱۹۲۶–۲۰۰۹
گروه قومی آمار دولتی ۱۹۲۶۱ آمار دولتی ۱۹۳۹۲ آمار دولتی ۱۹۵۹۳ آمار دولتی ۱۹۷۰۴ آمار دولتی ۱۹۷۹۵ آمار دولتی ۱۹۸۹۶ آمار دولتی ۱۹۹۹۶ آمار ۲۰۰۹[۵۵]
تعداد % تعداد % تعداد % تعداد % تعداد % تعداد % تعداد % تعداد %
آذربایجانی‌ها ۱٬۴۳۷٬۹۷۷ ۶۲٫۱ ۱٬۸۷۰٬۴۷۱ ۵۸٫۴ ۲٬۴۹۴٬۳۸۱ ۶۷٫۵ ۳٬۷۷۶٬۷۷۸ ۷۳٫۸ ۴٬۷۰۸٬۸۳۲ ۷۸٫۱ ۵٬۸۰۴٬۹۸۰ ۸۲٫۷ ۷٬۲۰۵٬۴۶۴ ۹۰٫۶ ۸٬۱۷۲٬۸۰۰ ۹۱٫۶
لزگی‌ها ۳۷٬۲۶۳ ۱٫۶ ۱۱۱٬۶۶۶ ۳٫۵ ۹۸٬۲۱۱ ۲٫۷ ۱۳۷٬۲۵۰ ۲٫۷ ۱۵۸٬۰۵۷ ۲٫۶ ۱۷۱٬۳۹۵ ۲٫۴ ۱۷۸٬۰۲۱ ۲٫۲ ۱۸۰٬۳۰۰ ۲٫۰۲
ارمنی‌ها ۲۸۲٬۰۰۴ ۱۲٫۲ ۳۸۸٬۰۲۵ ۱۲٫۱ ۴۴۲٬۰۸۹ ۱۲٫۰ ۴۸۳٬۵۲۰ ۹٫۴ ۴۷۵٬۴۸۶ ۷٫۹ ۳۹۰٬۵۰۵ ۵٫۶ ۱۲۰٬۷۴۵۸ ۱٫۵ ۱۲۰٬۳۰۰۸ ۱٫۳۵
روس‌ها ۲۲۰٬۵۴۵ ۹٫۵ ۵۲۸٬۳۱۸ ۱۶٫۵ ۵۰۱٬۲۸۲ ۱۳٫۶ ۵۱۰٬۰۵۹ ۱۰٫۰ ۴۷۵٬۲۵۵ ۷٫۹ ۳۹۲٬۳۰۴ ۵٫۶ ۱۴۱٬۶۸۷ ۱٫۸ ۱۱۹٬۳۰۰ ۱٫۳۵
تالش‌ها ۷۷٬۳۲۳ ۳٫۳ ۸۷٬۵۱۰ ۲٫۷ ۸۵ ۰٫۰ ۲۱٬۱۶۹ ۰٫۳ ۷۶٬۸۴۱ ۱٫۰ ۱۱۲٬۰۰۰ ۱٫۲۶
آوارها ۱۹٬۱۰۴ ۰٫۸ ۱۵٬۷۴۰ ۰٫۵ ۱۷٬۲۵۴ ۰٫۵ ۳۰٬۷۳۵ ۰٫۶ ۳۵٬۹۹۱ ۰٫۶ ۴۴٬۰۷۲ ۰٫۶ ۵۰٬۸۷۱ ۰٫۶ ۴۹٬۸۰۰ ۰٫۵۶
ترک‌ها ۹۵ ۰٫۰ ۶۰۰ ۰٫۰ ۲۰۲ ۰٫۰ ۸٬۴۹۱ ۰٫۲ ۷٬۹۲۶ ۰٫۱ ۱۷٬۷۰۵ ۰٫۳ ۴۳٬۴۵۴ ۰٫۵ ۳۸٬۰۰۰ ۰٬۴۳
تاتارها ۹٬۹۴۸ ۰٫۴ ۲۷٬۵۹۱ ۰٫۹ ۲۹٬۳۷۰ ۰٫۸ ۳۱٬۳۵۳ ۰٫۶ ۳۱٬۲۰۴ ۰٫۵ ۲۸٬۰۱۹ ۰٫۴ ۳۰٬۰۱۱ ۰٫۴ ۲۵٬۹۰۰ ۰٬۲۹
تات‌های قفقاز ۲۸٬۴۴۳ ۱٫۲ ۲٬۲۸۹ ۰٫۱ ۵٬۸۸۷ ۰٫۲ ۷٬۷۶۹ ۰٫۲ ۸٬۸۴۸ ۰٫۱ ۱۰٬۲۳۹ ۰٫۱ ۱۰٬۹۲۲ ۰٫۱ ۲۵٬۲۰۰ ۰٫۲۸
اوکراینی‌ها ۱۸٬۲۴۱ ۰٫۸ ۲۳٬۶۴۳ ۰٫۷ ۲۵٬۷۷۸ ۰٫۷ ۲۹٬۱۶۰ ۰٫۶ ۲۶٬۴۰۲ ۰٫۴ ۳۲٬۳۴۵ ۰٫۵ ۲۸٬۹۸۴ ۰٫۴ ۲۱٬۵۰۰ ۰٬۲۴
ساخوری‌ها ۱۵٬۵۵۲ ۰٫۷ ۶٬۴۶۴ ۰٫۲ ۲٬۸۷۶ ۰٫۱ ۶٬۲۰۸ ۰٫۱ ۸٬۵۴۶ ۰٫۱ ۱۳٬۳۱۸ ۰٫۲ ۱۵٬۸۷۷ ۰٫۲ ۱۲٬۳۰۰ ۰٫۱۴
اودیان ۲٬۴۴۵ ۰٫۱ ۳٬۲۰۲ ۰٫۱ ۵٬۴۹۲ ۰٫۱ ۵٬۸۴۱ ۰٫۱ ۶٬۱۲۵ ۰٫۱ ۴٬۱۵۲ ۰٫۱ ۳٬۸۰۰ ۰٫۰۴
گرجی‌ها ۹٬۵۰۰ ۰٫۴ ۱۰٬۱۹۶ ۰٫۳ ۹٬۵۲۶ ۰٫۳ ۱۳٬۵۹۵ ۰٫۳ ۱۱٬۴۱۲ ۰٫۲ ۱۴٬۱۹۷ ۰٫۲ ۱۴٬۸۷۷ ۰٫۲ ۹٬۹۰۰ ۰٫۱۱
یهودیان ۲۰٬۵۷۸ ۰٫۹ ۴۱٬۲۴۵ ۱٫۳ ۴۰٬۱۹۸ ۱٫۱ ۴۸٬۶۵۲ ۱٫۰ ۳۵٬۴۸۷ ۰٫۶ ۳۰٬۷۹۲ ۰٫۴ ۸٬۹۱۶ ۰٫۱ ۹٬۱۰۰ ۰٫۱
کردها ۴۱٬۱۹۳۷ ۱٫۸ ۶٬۰۰۵ ۰٫۲ ۱٬۴۸۷ ۰٫۰ ۵٬۴۸۸ ۰٫۱ ۵٬۶۷۶ ۰٫۱ ۱۲٬۲۲۶ ۰٫۲ ۱۳٬۰۷۵ ۰٫۲ ۶٬۱۰۰ ۰٫۰۷
دیگر اقوام ۹۴٬۳۶۰ ۴٫۱ ۸۵٬۳۸۷ ۲٫۷ ۲۵٬۸۸۹ ۰٫۷ ۲۲٬۵۳۱ ۰٫۴ ۳۱٬۵۵۲ ۰٫۵ ۳۱٬۷۸۷ ۰٫۵ ۹٬۵۴۱ ۰٫۱ ۹٬۵۰۰ ۰٫۱۱
مجموع ۲٬۳۱۴٬۵۷۱ ۳٬۲۰۵٬۱۵۰ ۳٬۶۹۷٬۷۱۷ ۵٬۱۱۷٬۰۸۱ ۶٬۰۲۶٬۵۱۵ ۷٬۰۲۱٬۱۷۸ ۷٬۹۵۳٬۴۳۸ ۸٬۹۲۲٬۴۰۰
۱ Source:[۵]. ۲ Source:[۶]. ۳ Source:[۷]. ۴ Source:[۸]. ۵ Source:[۹]. ۶ Source:[۱۰]. ۷ تمامی کردها در جغرافیای جمهوری کردستان سرخ سابق، میان جغرافیای ارمنستان و قره باغ زندگی می‌کنند. در اواخر دهه ۱۹۳۰ مقامات شوروی بیشتر جمعیت کردنشین آذربایجان را به قزاقستان تبعید کردند۸تمامی ارمنی‌ها از دهه ۱۹۹۰ در جغرافیای قره باغ سکونت دارند.

آذربایجانی‌ها :

قوم آذربایجانی که اکثریت مردم این کشور را تشکیل می‌دهند مردمی عمدتاً شیعه‌مذهب، ترک‌زبان و با فرهنگ ایرانی هستند.[۵۷] به نوشته دائرةالمعارف بزرگ اسلامی «در این قوم، عنصر غالبِ ترک که پیامد مهاجرت اقوام ترک – به‌ویژه سلجوقیانِ اُغوز در سدهٔ ۱۱ م/۵ ق – به این سرزمین است، با ساکنان کهن این سرزمین، یعنی ایرانیان و دیگر مردمانی که از روزگار باستان در ماوراء قفقاز می‌زیسته‌اند، ترکیب شده‌است».[۵۸] مطالعات ژنتیکی جدید نشان داده که آن‌ها هم از نظر میتوکندری دی‌ان‌ای، که نسب مادری را نشان می‌دهد و هم از نظر کروموزوم ایگرگ، که نسب پدری را می‌نمایاند، به همسایگان جغرافیایی خود یعنی اقوام قفقازی (گویشوران به زبان‌های قفقازی) شبیه ترند تا به خویشان زبانی خود یعنی اقوام ترک‌تبار در نقاط دیگر دنیا. خصوصیات ژنتیکی قفقازی‌ها نیز در مجموع چیزی بین اروپائی‌ها و ساکنان خاورمیانه‌است که نسب مادری شباهت بیشتری را به اروپائی‌ها و نسب پدری شباهت بیشتری را به خاورمیانه‌ای‌ها نشان می‌دهد. این نتایج ایده جابجایی زبانی آذربایجانی‌ها را تقویت می‌کند و نشان می‌دهد که گروه‌های مهاجر آن قدر کوچک بوده‌اند که سهم ژنتیکی آن‌ها در جمعیت فعلی قابل مشاهده نیست.[۵۹]

براساس سرشماری سال ۱۹۹۹، ۹۰٫۶ درصد از جمعیت جمهوری آذربایجان را آذربایجانی، ۲٫۲ درصد را لزگی (داغستانی)، ۱٫۸ درصد را روس و ۱٫۵ درصد را ارمنی تشکیل می‌دهند؛ البته تقریباً تمامی ارمنی‌ها در منطقهٔ خودمختار قره‌باغ کوهستانی زندگی می‌کنند.[۶۰] براساس سرشماری سال ۱۹۸۹ شوروی، حدود ۲۶۲٬۰۰۰ نفر غیر آذربایجانی از ۹ قومیت مختلف در این کشور زندگی می‌کرده‌اند که از این میان، ۱۷۱٬۰۰۰ نفر لزگی و ۲۱٬۰۰۰ نفر تالش بوده‌اند؛ اما تالش‌ها جمعیت خود را حدود ۲۰۰٬۰۰۰ تا ۳۰۰٬۰۰۰ نفر برآورد می‌کنند.[۶۱]

از جمعیت ۸٬۲۳۸٬۶۷۲ نفری جمهوری آذربایجان، ۵۱ درصد شهرنشین و ۴۹ درصد در روستاها زندگی می‌کنند.[۶۲] نرخ رشد جمعیت در این کشور ۰٫۷۶۲ درصد است. ۹۳٫۴ درصد از مردم جمهوری آذربایجان، مسلمان (۸۵ درصد شیعه[۶۳][۶۴])، ۲٫۵ درصد ارتدوکس روس و ۲٫۳ درصد ارمنی هستند. البته درصد اعتقاد به ادیان در این کشور صوری است؛ چراکه عدهٔ بسیار کمی از مردم عبادت کرده و واقعاً به دین خود وابستگی دارند.[۶۵]

جمهوری آذربایجان به همراه ایران، عراق و بحرین چهار کشوری هستند که در آن شیعیان اکثریت جمعیت را تشکیل می‌دهند.[۶۴] پس از استقلال از شوروی تعصب اسلامی در این کشور رشد داشته‌است[۶۶]

اما آمارهای رسمی این کشور در مورد اقلیت‌های قومی مورد چالش پژوهشگران قرار گرفته‌است و در محافل خصوصی نیز خود آذربایجانی‌ها قبول دارند که تعداد لزگی‌ها، تالش‌ها و کردها بسیار بیشتر است[۶۷]. هم‌اکنون دولت جمهوری آذربایجان سیاست سخت آسیمیله کردن اقلیتهای قومی را پیگیری می‌کند[۶۸] و باعث گردیده‌است که بسیاری از لزگی‌ها، تالش‌ها و کردها در این صدسال اخیر در قوم آذربایجانی ادغام شوند.[۶۹] این در حالیست که بر اساس قانون اساسی جمهوری آذربایجان تمام اقوام ساکن این کشور از حق آموزش به زبان مادری و حفظ فرهنگ بومی برخوردارند.[۷۰] اما این اصل قانون اساسی کشور به درستی توسط دولت به اجرا در نیامده و شورای اروپا نیز در گزارش سال ۲۰۰۹ خود تلاش دولت این کشور را برای حفظ تنوع فرهنگی و فرهنگ‌های قومی کم دانسته‌است.[۷۱]

لزگی‌ها :

لزگی‌ها جزو اقوام بومی قفقازی هستند که به یکی از زبان‌های خانواده قفقازی تکلم می‌کنند. برای نمونه پروفسور سوانته کرنل می‌گوید:” این آمارها نشانگر نظرات رسمی دولت هست، ولی در واقعیت شمار لزگی‌ها روشن نیست. هرچند مقامات رسمی آن را صد و هشتاد هزار نفر ذکر می‌کنند اما منابع دیگری تعداد لزگی‌ها را بسیار بیشتر دانسته و آن را در حدود هفتصد هزار نفر می‌دانند.[۶۷] همچنین در آمار اتنولوگ، حدود لزگی‌ها در جمهوری آذربایجان ۳۶۴٫۰۰۰ نفر ذکر شده‌است.[۷۲]

برپایه آمار رسمی جمهوری آذربایجان جمعیت لزگی‌ها ۱۷۸۰۲۱ هزار نفر است.[۷۳]

به قول پروفسور کرنول، نریمان رمضانُف یکی از رهبران سیاسی لزگی می‌گوید که هرچند بسیاری از تالش‌ها، تات‌ها و کردها زبانشان را به خاطر سیاست‌های آسیمیلاسیون باخته‌اند، ولی لزگی‌ها به خاطر روابط با داغستان (که سیاست آسیمیله شدن دولت جمهوری آذربایجان در آن وجود ندارد) توانسته‌اند زبان و فرهنگ خود را بهتر حفظ کنند.[۷۴]

کردها :

کردها یکی از اقوام ایرانی هستند که زیر فشار سخت آسیمیله، شمار آن‌ها در دوران شوروی و پس از آن کاهش یافته‌است؛ به گونه‌ای که اگر یک فرد کرد به جای این‌که خود را یک آذربایجانی معرفی کند، بر هویت قومی خویش پافشاری می‌کرد، قادر به پیداکردن شغل نبود.[۷۵]

پروفسور کرنل در رابطه با جمعیت کردها می‌گوید: «آمار کردها بسیار است، برخی آن را حدود ده درصد از جمعیت کشور برشمرده‌اند».[۷۶] برخی از منابع کرد به وجود ۲۰۰٬۰۰۰ نفر کرد در جمهوری آذربایجان اشاره می‌کنند؛ اما در آمار رسمی گفته شده که تنها ۱۲٬۰۰۰ نفر کرد در این کشور زندگی می‌کنند؛ دلیل این امر آن است که پس از سال ۱۹۳۰ به تدریج منابع دولتی قومیت اکثر کردها را از روی عمد آذربایجانی عنوان کرده‌اند.[۷۷]

تالش‌ها :

طبق دانشنامهٔ ایران، بیشترین تراکم جمعیت روستاییان در این کشور در نواحی واقع در جنوب شرقی آن است که اکثریت این جمعیت را هم تالش‌ها (که آن‌ها نیز ایرانی‌تبارند) تشکیل می‌دهند و بسیاری از آداب رسوم کهن خود را هم حفظ کرده‌اند.[۵۸]

آمار سال ۱۹۲۶ شوروی (در رابطه با کم شمردن این آمار به بخش تات‌ها در همین مقاله بنگرید)، تعداد تالشها را ۷۷٫۰۳۹ نفر ذکر کرده‌است.[۷۸] آمار سال ۱۹۵۹ تالش‌ها را ذکر نکرده و آن‌ها را جزو آذربایجانی‌ها شمرده‌است. سپس در سال ۱۹۹۹ (آمار رسمی جمهوری آذربایجان) تعداد تالشها ۷۶٫۸۰۰ نفر شمرده شده‌است (یعنی کمتر از سال ۱۹۲۶). امروزه نیز مقامات جمهوری آذربایجان تعداد تالش‌ها را همان ۷۶٫۸۰۰ نفر برمی‌شمرند. اما از دیدگاه بسیاری از پژوهشگران تعداد تالش‌ها بسیار بیشتر از این می‌باشد و این ارقام تنها ناشی از کم شماری اقلیت‌های قومی توسط دولت است.[۷۸] پروفسور وارتان گریگوریان این آمار سازی مقامات جمهوری آذربایجان را یک تحریف می‌داند[۷۹].

همچنین پروفسور کرنول می‌گوید که حداقل ۲۰۰٫۰۰۰ تا ۴۰۰٫۰۰۰ تالشی در جمهوری آذربایجان وجود دارد[۸۰]. بر اساس آمار اتنولوگ در سال ۱۹۹۶ تعداد تالش‌ها در این کشور حدود ۸۰۰ هزار نفر، لزگی‌ها ۳۶۴ هزار نفر و کردها ۲۰ هزار نفر بوده‌است.[۷۲] پروفسور وارتان گریگوریان (استاد دانشگاه و رئیس چند دانشگاه آمریکا) مقاله مفصلی در رابطه با آسیمیله کردن تالش‌ها به دست شوروی و مقامات جمهوری آذربایجان نوشته‌است.[۷۹]

در کل دو علت برای کم شمردن تالش‌ها ذکر شده‌است: اول از همه فشار بر هویت تالش در دوران شوروی و دوم حساسیت برانگیختن از اینکه کسی خود را غیر آذربایجانی معرفی کند[۸۱].

تات‌ها :

زبان تات‌های قفقاز فارسی است[۸۲] و آن که در ایران، تاتی نامیده می‌شود نیست.

دولت جمهوری آذربایجان در سال ۱۹۹۹ میلادی، جمعیت تات‌های آذربایجان را تنها ۱۰٬۹۲۲ نفر اعلام کرده‌است.[۸۳]

این در حالی‌است که تا قرن بیستم تعداد تات‌زبان‌ها بسیار بیشتر بوده‌است. برای نمونه در آمار سال ۱۸۸۶، شمار تات‌ها ۱۲۰٫۰۰۰ نفر ذکر شده‌است.[۸۴] اما پس از حکومت شوروی، در سال ۱۹۲۶، تعداد تات‌ها به ۲۸٫۵۰۰ تقلیل یافت.[۸۴] بنابر نظر این منبع، تعداد تات‌ها به خاطر سیاست آسیمیله کاهش یافته‌است.

عباس قلیخان باکیخانوف (قرن نوزدهم) نیز زبان «مملکت باکو» به علاوه چند نقطه دیگر را نیز تاتی ذکر کرده‌است[۸۵]. درصفحه ۱۸ کتاب مذکور آمده‌است: هشت قریه در طبرسران که جلقان و روکال و مقاطیر و کماخ و زیدیان و حمیدی و مطاعی و بیلحدی باشد، در حوالی شهری که انوشیروان در محل متصل به دربند تعمیر کرده بود و آثار آن هنوز معلوم است، زبان تات دارند. ایضاً در صفحه ۱۹ کتاب یاد شده آمده‌است: محالات واقع در میان بلوکین‌شماخی و قدیال که حالا شهر قبه‌است، مثل حوض و لاهج و قشونلو در شیروان و برمک و شش پاره و پایین بدوق در قبه و تمام مملکت باکو سوای شش قریهٔ تراکمه، همین زبان تات را دارند… قسم قربی مملکت قبه سوای قریهٔ خنالق که ربانی علی‌حده دارد و ناحیهٔ سموریه و کوره دو محال طبرسران که دره و احمدلو می‌باشند به اصطلاحات منطقه، زبان مخصوص دارند و اهالی ترک‌زبان را مغول می‌نامند.[۸۶]

فرهنگ و هنر :

فرهنگ مردم جمهوری آذربایجان بنا به موقعیت جغرافیایی و میراث تاریخی متأثر از فرهنگهای مختلف منطقه قفقاز و خاورمیانه از جمله فرهنگهای ایرانی، ترکی، روسی و اسلامی است. در سال ۲۰۰۹ باکو از طرف سازمانهای یونسکو به عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام معرفی شد.[۳۴] و امروزه فرهنگ غربی با شدت بسیار رایج می‌گردد. بجز اکثریت آذربایجانی اقوام متفاوتی همچون ارمنی‌ها، کردها و تالشی‌ها در جنوب و شرق و لزگی‌ها و یهودی هاو تات‌ها در شمال به رنگارنگی زبانها و فرهنگ رایج افزوده‌اند. نرخ باسوادی در این کشور ۹۸٪ ذکر شده‌است.[۸۷] برگزاری جشن نوروز و موسیقی مقام نشانه‌های نزدیکی و تأثیر ماندگار و تاریخی به فرهنگ ایرانی هستند. از لحاظ ادبیات نیز شعرایی مانند خاقانی شروانی و نظامی گنجوی از خاک جمهوری آذربایجان فعلی برخاسته‌اند و تأثیرهای اساسی در ادبیات فارسی داشته‌اند.

سینما :

سینما در جمهوری آذربایجان ریشه تاریخی دارد و اولین کشور مسلمانی است که در آن فیلم ساخته شده‌است. سه سال پس از نمایش اولین فیلم در فرانسه، فیلمی در جمهوری آذربایجان ساخته شد.[۸۸]

موسیقی :

جمهوری آذربایجان از لحاظ موسیقی غنی است، انواع موسیقی در این کشور رایج است:[۸۹]

موسیقی جاز
موسیقی خلق
موسیقی کلاسیک
موسیقی مدرن
موسیقی مقام
موسیقی میخانه‌ای
موسیقی عاشیق
موسیقی سینمای آذربایجان
موسیقی تالشی

مسابقه آواز یورویژن در سال ۲۰۱۲ (به انگلیسی: Eurovision Song Contest ۲۰۱۲)پنجاه و هفتمین دوره سالانه مسابقه یوروویژن است که با برنده شدن آذربایجان در سال ۲۰۱۱ و با ترانه “Running Scared” یاًدوران ترسیده” با اجرای دو هنرمند آذربایجانی اِلدار و نگار این سری مسابقات در جمهوری آذربایجان و در شهر باکو و در تالار نوساز ” کریستال ” این شهر برگزار گردید. با توجه به تصمیم EBU پایان این مسابقه در ۲۶ ماه مه ۲۰۱۲ میلادی، برابر با شنبه ۶ خرداد سال ۱۳۹۱ هجری شمسی برگزار گردید.[۹۰] ۴۲ کشور در این نوبت از مسابقه شرکت کرده بودند و ترانه ” سرخوشی ” از لوریَن از کشور سوئد برنده این مسابقه شد. روسیه با گروه ” مادر بزرگها ” مقام دوم و صربستان هم مقام سوم را از آن خود کرده آذربایجان هم چهارم شد.

ورزش :

در سال ۲۰۱۵ بازی‌های سالانهٔ اروپایی در این کشور برگزار شد.

منبع : ویکی پدیا