نروژ

درباره نروژ

نُروژ با نام رسمی پادشاهی نروژ، هم‌چنین به فارسی دَری «ناروی»[۷] کشور پادشاهی مستقل و متمرکزی است که قلمروی آن بخش غربی شبه جزیره اسکاندیناوی، یان ماین و مجمع‌الجزایر سوالبارد در قطب شمال را دربرمی‌گیرد. پس امضای معاهده اسپیتسبرگن (که با نام پیمان سوالبارد نیز شناخته می‌شود) که در ۹ فوریهٔ ۱۹۲۰ (۱۹ بهمن ۱۲۹۸) تسلط مطلق و کامل نروژ بر مجمع‌الجزایر اسپیتسبرگن (که اکنون سوالباردنامیده می‌شود) را به رسمیت شناخته شد.[۸] جزیرهٔ پتر یکم در قطب جنوب و همچنین جزیره بووه در نزدیکی قطب جنوب قلمروهای وابسته به نروژ می‌باشند و به‌عنوان بخشی از پادشاهی محسوب نمی‌شود. نروژ مدعی حاکمیت بر بخشی از قطب جنوب به نام سرزمین شهبانو ماود نیز می‌باشد. تا سال ۱۸۱۴ (۱۱۹۲) جزایر فارو، گرینلند و ایسلند بخشی از پادشاهی نروژ محسوب می‌شدند.

نروژ ۳۸۵٬۲۵۲ کیلومتر مربع وسعت دارد و جمعیت آن بالغ بر ۵٬۱۰۹٬۰۵۹ نفر می‌باشد.[۹] این کشور از مشرق دارای یک نوار طولانی مرزی با سوئد بوده و همچنین از شمال شرق با فنلاند و روسیه و از جنوب با تنگهٔ اسکاژراک هم‌مرز است. سواحل نروژ طولانی است و به اقیانوس اطلس و دریای بارنتز متصل است.

هارالد پنجم از دودمان شولسویگ هولشتاین سوندربورگ گلوکسبورگ پادشاه نروژ است. ارنا سلبرگ با جانشینی ینس استولتنبرگ از سال ۲۰۱۳ نخست‌وزیر نروژ می‌باشد. بنا بر قانون اساسی مشروطه تدوین شده در سال ۱۸۱۴ (۱۱۹۲) قدرت در این کشور بین پارلمان، پادشاه و شورای پادشاهی و دادگاه عالی تقسیم شده‌است. بین سال‌های ۱۶۶۱ تا ۱۸۱۴ (۱۰۳۹ تا ۱۱۹۳) پادشاهی مطلقه بر نروژ حاکم بود و پیش از سال ۱۶۶۱ (۱۰۳۹) قدرت بین پادشاه و نخبگان تقسیم شده بود. پادشاهی نروژ که در سال ۸۷۲ (۲۵۱) از یکی پادشاهی‌های محلی پیتی (جوامع قبیله‌ای قدیمی در نروژ) نشات گرفت یکی از قدیمی‌ترین پادشاهی‌های اروپا و جهان است که همچنان پا بر جاست. این پادشاهی به مدت ۱۱۰۰ سال به صورت متوالی وجود داشته و بیش از شصت پادشاه و کنت بر آن حکم رانده‌اند.

تقسیمات اداری در نروژ در دو سطح شهرستان و شهرداری می‌باشد. مردمان سامی به وسیله پارلمان سامی و قانون فینمارک دارای مقدار معین خودمختاری در قلمروهای سنتی‌شان هستند. این کشور دارای روابط نزدیک با اتحادیه اروپا (با وجود شکست دو همه‌پرسی پیوستن نروژ به اتحادیه اروپا) و ایالات متحده آمریکا می‌باشد. نروژ یکی از اعضای بنیانگذار سازمان ملل متحد، ناتو، شورای اروپا، پیمان‌نامه جنوبگان، شورای نوردیک، منطقه اقتصادی اروپا، سازمان تجارت جهانی، سازمان همکاری اقتصادی و توسعه و همچنین بخشی از منطقه شنگن می‌باشد.

این کشور دارای ذخایر بزرگ نفت خام، گاز طبیعی، معدن و آب شیرین می‌باشد. صنایع پتروشیمی یک چهارم از تولید ناخالص داخلی نروژ را تشکیل می‌دهد.[۱۰] بر پایه فهرست بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول نروژ چهارمین کشور دنیا از نظر درآمد سرانه می‌باشد.[۱۱] نروژ به نسبت جمعیت بزرگترین تولیدکننده غیر خاورمیانه‌ای نفت و گاز طبیعی جهان است.[۱۲][۱۳] بین سال‌های ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۶[۱۴] و ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۴ نروژ در صدر فهرست شاخص توسعه انسانی و[۶][۱۵][۱۶][۱۷] همچنین در پنج سال گذشته در صدر فهرست شاخص رفاه لگتوم قرار داشته‌است.[۱۸] حکومت نروژ از نوع پادشاهی مشروطه بوده و هم‌اینک شاه هارالد پنجم پادشاه نروژ است. نروژ جزء اتحادیه اروپا نیست و مردم این کشور در همه‌پرسی‌های انجام شده عضویت در این اتحادیه را رد کرده‌اند.

براساس نتایج پژوهشی که در سال ۲۰۱۲ میلادی، دانشگاه کلمبیا در نیویورک انجام داد، نروژ از جمله کشورهایی است که راضی‌ترین شهروندان را دارد.[۱۹]

وایکینگ‌ها مهم‌ترین اقوامی بودند که در نروژ سکنی داشتند.

طبق دفتر آمار نروژ، در سال ۲۰۱۸ حدود ۲۱.۰۰۰ ایرانی‌ در کشور نروژ ساکن هستند که بیشترشان در شرق این کشور تمرکز دارند. حدود یک سوم ایرانیان نروژ ریشه در استان تهران دارند. اصلیت یک سوم دیگر ایرانیان مقیم نروژ به استانهای غربی کشور از جمله کرمانشاه، لرستان، کردستان، خوزستان و آذربایجان غربی برمیگردد. حدود یک پنجم شهروندان ایرانی‌ که در نروژ زندگی‌ میکنند، از استانهای آذربایجان شرقی و اردبیل به این کشور مهاجرت کرده اند.[۲۰]

تاریخ :

از پیدایش تا قرن هجدهم

۱۸ هزار سال پیش، نروژ پوشیده از یخ بود. به تدریج هوا گرمتر شد، یخ‌ها ذوب شدند و نخستین گروه از انسان‌ها حدود ۱۱ هزار سال پیش در دوران نوسنگی از آلمان راهی این سرزمین شدند و پس از پیمودن نواحی پوشیده از یخ به اینجا رسیدند. با گذشت زمان، هوا گرم‌تر شد و جنگل‌ها رویش کردند. مردم به تدریج به کشاورزی و نگهداری از حیوانات اهلی پرداختند. در سال ۷۹۳، نروژی‌ها به صومعه‌ای که در جزیره لیندیس‌فارنه در شرق سواحل شمالی انگلستان واقع شده بود حمله کردند. برای نخستین بار، مردم منطقه شمال اروپا نقش مهمی در تاریخ اروپا ایفا کردند. سوئدی‌ها، دانمارکی‌ها و نروژی‌ها کشتی‌های خوبی داشتند و راهی سفرهای دریایی طولانی می‌شدند. آن‌ها را وایکینگ‌ها می‌نامیدند. آن‌ها تجارت می‌کردند، به چپاول می‌پرداختند، می‌جنگیدند و افرادی را برای بردگی به اسارت می‌گرفتند. وایکینگ‌ها آیین خاص خود و خدایان زیادی داشتند. بسیاری از وایکینگ‌ها نروژ را ترک کردند و در جاهای دیگر مستقر شدند.

نروژ از قدیمی‌ترین حکومت‌های پادشاهی اروپا به‌شمار می‌آید که هنوز هم به قوت خود باقی است. نخستین حکومت پادشاهی به سال ۹۹۴ میلادی و ورود وایکینگ‌ها به منطقهٔ فعلی نروژ برمی‌گردد که یک وایکینگ به نام اولاف تریکوانسون با پذیرفتن آیین مسیحیت خود را پادشاه نامید.

در سال ۱۳۴۹ شیوع طاعون زندگی مردم نروژ را به‌شدت دگرگون کرد و بین ۵۰ تا ۶۰ درصد از مردم این کشور را کشت.[۲۱] طاعون انحطاط اجتماعی و اقتصادی نروژ را باعث شد[۲۲] و بازماندگان این بیماری با فقر و تهیدستی مواجه شدند.[۲۳]

در سال ۱۳۹۷ میلادی نروژ و دانمارک یک اتحادیه را تشکیل دادند که چهار قرن پایدار ماند.

قرن نوزدهم

در سال ۱۸۱۴ در پایان جنگ‌های ناپلئونی نروژ کوشید تا مجدداً خودمختار گردد ولی این کشور به زیر حکمرانی پادشاهان سوئدی درآمد. در همین زمان سوئد پیشنهاد ادغام نروژ را در خاک خود کرد ولی با مقاومت نروژ مواجه شد. سپس سوئد با یک حملهٔ برق‌آسا نروژ را اشغال نمود اما پذیرفت که نروژ کماکان قانون اساسی خود را حفظ کند. هرچند به پارلمان مجزای نروژ استقلال زیادی داده شد. رشد ملی‌گرایی در نروژ فشار بسیاری را بر اتحاد با سوئد وارد کرد. در ۱۹۰۵ – به‌دنبال رأی نروژیان مبنی بر لغو این اتحاد – اسکار دوم سوئد ادعای خود را بر تاج نروژ رها کرد تا جدایی صلح‌آمیز این کشور میسر شود. به دنبال رد پذیرش تخت سلطنت نروژ از سوی یک شاهزاده سوئدی با مراجعه به آراء عمومی پرنس کارل دانمارکی، با لقب هاکون هفتم، پادشاه نروژ شد.

جنگ جهانی اول

نروژ در جنگ جهانی اول بی‌طرف بود اما این جنگ خسارت‌های سنگینی به صنعت کشتیرانی نروژ وارد کرد.

جنگ جهانی دوم

در جنگ جهانی دوم نیز اعلام بی‌طرفی کرد ولی در سال ۱۹۴۰ به دست نیروهای آلمانی اشغال شد. آلمانها دولت دست‌نشانده‌ای به رهبری ویدکون کویسلینگ برپا کردند. نروژ طی سال‌های ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۵ در اشغال آلمان بود و قسمت‌های زیادی از کشور طی جنگ ویران شد و ساختمان‌ها، کارخانه‌ها و بخش عمده شهرها بمباران و با خاک یکسان شد. بیشتر اجناس کمیاب شدند و بسیاری از مردم دوران سختی را تجربه کردند.[۲۴]

در این دوره شاه و دولتمردان نروژی به شهر لندن در بریتانیا گریختند و مبارزه و مقاومت خود را در آنجا ادامه دادند. نروژ قبل از جنگ ناوگان بزرگی از کشتی‌های تجاری در اختیار داشت. در طول سال‌های جنگ، ۱۹۴۵–۱۹۴۰، بسیاری از این کشتی‌ها به حمل و نقل کالا به کشورهایی که علیه آلمان می‌جنگیدند پرداختند. دولت نروژ در لندن این حمل و نقل را سازماندهی می‌کرد. حدود نیمی از این کشتی‌ها هدف بمب یا اژدرهای دشمن قرار گرفتند. حدود ۴٫۰۰۰ ملوان نروژی در طول جنگ کشته شدند. مجموعاً ۱۰ هزار زن و مرد نروژی در جریان جنگ کشته شدند. تقریباً ۷۰۰ نفر از این افراد را یهودیانی تشکیل می‌دادند که به اردوگاه‌های کار اجباری در آلمان و لهستان فرستاده شدند.[۲۴]

در تاریخ هشتم ماه مه سال ۱۹۴۵، آلمان تسلیم و نروژ یک بار دیگر به کشوری آزاد تبدیل شد. حدود ۵۰٫۰۰۰ نروژی بعد از جنگ خائن به کشور شناخته شدند. آن‌ها اعضای حزب سوسیالیست ملی نروژ، ناشیونال ساملینگ بودند که از نازی‌ها جانبداری و با آن‌ها همکاری کردند. بعد از جنگ، ۲۵ نفر به خاطر خیانت به کشور اعدام شدند.[۲۴]

بعد از سال ۱۹۴۵، بازسازی کشور شروع شد. این دوران بسیار پرمشغله بود. تولید و صادرات افزایش یافت و ناوگان تجاری کشور مجدداً ساخته شد و اقتصاد نروژ به تدریج بهبود یافت، گرچه تا اواخر دهه ۱۹۵۰ نیز هنوز برخی از کالاها سهمیه‌بندی بودند.[۲۵]

پس از جنگ جهانی دوم تا کنون

در سال ۱۹۴۹ نروژ بی‌طرفی خود را ترک گفت و به ناتو (سازمان پیمان آتلانتیک شمالی) پیوست. کشف نفت و گاز از سواحل جنوبی نروژ واقع در دریای شمال در اواخر دههٔ ۶۰ میلادی اقتصاد نروژ را به یکباره متحول کرد. نروژ در سال ۱۹۷۲ با ورود به جامعهٔ اروپا موافقت نمود، ولی همه‌پرسی پیوستن نروژ به اتحادیه اروپا (۱۹۷۲) عضویت در آن را رد کرد (با رأی ۵۳٫۵٪ به ۴۶٫۵٪). در ۱۹۹۲ درخواست مجدد برای عضویت در اتحادیه اروپا به صورت انتخابات جدی درآمد. اما در همه‌پرسی ۲۸ نوامبر سال ۱۹۹۴ مردم نروژ پیوستن به اتحادیهٔ اروپا را رد کردند (۵۲٫۲٪ مخالف ۴۷٫۸٪ موافق).[۲۶][۲۷]

سیاست و حکومت :

نروژ یکی از توسعه‌یافته‌ترین حکومت‌های دموکراتیک و مبتنی بر قانون در جهان را داراست. از ۱۸۱۴ تقریباً ۴۵٪ مردان (۲۵ سال یا بالاتر) حق رأی داشته‌اند. این در حالی است که در بریتانیا این رقم معادل ۲۰٪ (۱۸۳۲)، سوئد ۵٪ (۱۸۶۶) و بلژیک ۱٫۱۵٪ (۱۸۴۰) بوده‌است. نروژ بر اساس شاخص مردم‌سالاری از سال ۲۰۱۰ دموکرات‌ترین حکومت جهان به‌شمار رفته‌است.[۲۸][۲۹][۳۰] دموکراسی اجتماعی و خط مشی‌های مربوط به تساوی حقوق افراد باعث شده‌است که نروژ جامعه‌ای همگن با سطح عظیمی از اعتماد عمومی بین قشرها جامعه و بین مردم و دولت داشته باشد. سطح بالای اعتماد باعث آسان و روان‌تر شدن رشد اقتصادی می‌شود.

قانون اساسی نروژ در ۱۷ مه ۱۸۱۴ با الهام از اعلامیه استقلال ایالات متحده (۱۷۷۶) و انقلاب فرانسه (۱۷۹۸) به‌تصویب رسیده‌است.[۳۱] نروژ بر اساس این قانون دارای حکومت متمرکزِ پادشاهی مشروطه با نظام پارلمانی است که در آن شاه نروژ رئیس کشور و نخست‌وزیر رئیس حکومت تلقی می‌شود. بر اساس همین قانون اساسی که عالی‌ترین سند قانونی در این کشور است قدرت بین قوای مقننه، مجریه و قضائیه تقسیم شده‌است.

پادشاه این کشور رسماً قدرت اجرایی را در دست دارد. با این حال پس از ایجاد نظام پارلمانی در این کشور وظایف پادشاه به‌شدت نمایشی و تشریفاتی شدند.[۳۲] برای مثال شاه باید به شکل رسمی نخست‌وزیر و دیگر وزرای قوهٔ مجریه را پس از تأیید پارلمان نصب یا عزل کند. شاه نروژ به همین ترتیب، فرمانده کل نیروهای مسلح نیز می‌باشد و در خارج از کشور به عنوان نماد اتحاد با لقب عالی‌ترین مقام دیپلماتیک شناخته می‌شود. هارالد پنجم از دودمان شولسویگ هولشتاین سوندربورگ گلوکسبورگ در ۱۷ ژانویهٔ ۱۹۹۱، پس از مرگ پدرش به عنوان شاه نروژ تاجگذاری کرد. از سده ۱۴ میلادی تا کنون او نخستین شاه نروژی است که در خاک این کشور به دنیا آمده‌است.[۳۳] هوکون (زادهٔ ۲۰ ژوئیهٔ ۱۹۷۳) پسر پادشاه، وارث قانونی تاج و تخت نروژ است.

نخست‌وزیر نروژ در عمل قدرت اجرایی را در دست دارد. قانون اساسی قدرت تقنینی را به دولت و پارلمان نروژ اعطا کرده اما پارلمان نهاد قانون‌گذاری عالی و ارگانی تک‌مجلسی است.[۳۴] نروژ اساساً به عنوان حکومتی مبتنی بر دموکراسی نیابتی بنا شده‌است. پارلمان می‌تواند هر قانونی را با اکثریت سادهٔ ۱۶۹ نماینده به صورت تناسبی از میان ۱۹ حوزهٔ انتخابیه به مدت چهار سال انتخاب شده‌اند به تصویب برساند.

۱۵۰ تن از اعضای پارلمان از ۱۹ حوزه انتخاب می‌شوند و مابقی از یک حوزهٔ انتخابیه سراسری انتخاب می‌شوند که اصطلاحاً به آن‌ها کرسی‌های تعدیل‌کننده می‌گویند.[۳۵] هدف از این وضع، ایجاد تعادل بین نمایندگی پارلمانی با آرای عمومی به احزاب سیاسی است. احزاب باید حد نصاب ۴٪ را بدست آورند تا بتوانند از کرسی‌های تعدیل‌کننده استفاده کنند.

پارلمان نروژ که استورتینگت یا استورتینگ (به‌معنای مجلس بزرگ) خوانده می‌شود، پیمان‌های ملی را که توسط قوهٔ مجریه امضا شده باشند را تصویب می‌کنند. همچنین این مجلس می‌تواند اعضای دولت را در صورتی که اعمال آن‌ها را خلاف قانون اساسی تشکیل دهد، استیضاح کند. در این صورت پارلمان می‌تواند فرد نامبرده را از مقام خود برکنار کند.

به‌طور سنتی نخست‌وزیر اعضای کابینه را از میان هم‌حزبی‌های خود از داخل یا خارج از پارلمان تعیین می‌کند.[۳۶] حکومت نروژ با توجه به سابقهٔ پادشاهی در آن، تحت کلیسای لوتری تشکیل شده و تا سال ۲۰۱۲ نیز به همین شکل اداره می‌شد. نخست‌وزیر نروژ پیش از این باید بیش از نیمی از اعضای کابینهٔ خود را از میان باورمندان به این کلیسا انتخاب می‌کرد. در واقع ۱۰ تن از ۱۹ وزیر کابینه باید معتقد به این کلیسا می‌بودند. با این حال این قاعده از ۲۰۱۲ به این سو برداشته شد. در نروژ مسألهٔ جدایی دین از سیاست یکی از مسائل بحث‌برانگیز بوده و بسیاری از مردم به این باور رسیده‌اند که زمان تغییر فرا رسیده تا تنوع رو به گسترش جمعیت این کشور در نظام حکومت‌داری آن بازتاب یابد. بخشی از این دعوا درس مسیحیت در مدارس عمومی بوده که از سال ۱۷۳۹ رواح داشته‌است. شکست حکومت در دادگاه حقوق بشر اروپا در استراسبورگ[۳۷] در سال ۲۰۰۷ نیز نتوانست این مسئله را پایان دهد.

در نروژ شورایی مشورتی از طریق پارلمان با ریاست شاه و عضویت نخست‌ویر و کابینه در کاخ شاهی ملاقات می‌کنند و به شکل رسمی به شاه مشاوره می‌دهند. همهٔ لوایح دولت باید پیش و پس از ارسال به پارلمان توسط شاه رسماً مورد تأیید قرار گیرند. این شورا همهٔ اعمال شاه به عنوان رئیس کشور را بررسی کرده و به تصویب می‌رساند. هر چند تمام طرح‌ها و لایحه‌های پارلمان و دولت پیش از آن مورد تأیید قرار گرفته‌اند اما تشکیل شورای مشورتی مثالی است از قدرت نمادین شاه در این کشور.[۳۳]

احزاب سیاسی متعددی در نروژ وجود دارد و این کشور یک نظام حکومتی چندحزبی دارد. احزاب، قبل از هر دوره از انتخابات، اعلامیه‌هایی را منتشر می‌کنند. آن‌ها در این بیانیه‌ها برنامه‌های خود طی دورهٔ پارلمانی آینده، یا به تعبیری چهار سال آینده، را بیان می‌کنند.

در یک طبقه‌بندی کلی، بزرگ‌ترین احزاب نروژ را می‌توان به شرح زیر دسته‌بندی کرد:[۳۸]

احزاب سوسیالیست: اتحاد انتخاباتی سرخ (RV)، حزب چپ سوسیالیست (SV) و حزب کارگر (DNA)
احزاب محافظه‌کار: حزب مرکزی (SP)، حزب دموکرات مسیحی (KrF)، حزب لیبرال (V)، حزب محافظه‌کار (H) و حزب ترقی (FrP)

احزاب کارگر و محافظه‌کار از گذشته نقش مهمی در سیاست نروژ داشته‌اند. در سدهٔ ۲۱ میلادی حزب کارگر در ۲۰۰۵ در ائتلافی به نام سرخ و سبز همراه با حزب چپ سوسیالیست و حزب مرکز به قدرت رسید.

از سال ۲۰۰۵ حزب محافظه‌کار و حزب ترقی توانستند کرسی‌های زیادی در پارلمان ببرند اما این کرسی‌ها در انتخابات سراسری ۲۰۰۹ به اندازه‌ای نبودند که ائتلاف مقابل را شکست دهند. تحلیل‌گران دلیل این مسئله را همکاری ضعیف بین احزاب اپوزیسیون شامل لیبرال‌ها و دموکرات مسیحی‌ها می‌دانند.[۳۹]

نروژی‌ها در انتخابات ۲۰۱۳ حاکمیت هشت‌سالهٔ حزب کارگر را پایان دادند. دو حزب ترقی و محافظه‌کار توانستند با وعده‌هایی نظیر کاهش مالیات، سرمایه‌گذاری در زیربناها و آموزش، خدمات بهتر و قوانین مهاجرت سخت‌تر به پیروزی رسیده و دولت تشکیل دهند. ظهور راست‌گرایان در رأس قدرت در حالی بود که اوضاع اقتصادی نروژ خوب بود و نرخ بی‌کاری پایین قلمداد می‌شد لذا به نظر می‌رسید دلایل دیگری برای شکست دولت قبل وجود داشته باشد. پس از آن ارنا سلبرگ نخست‌وزیر شد. او دومین نخست‌وزیر زن پس از گرو هارلم بروندلاند و نخستین نخست‌وزیر محافظه‌کار از زمان یان پی. سیسه است.[۴۰]

در همه‌پرسی‌ای که در سال ۱۹۷۲ و ۱۹۹۴ میلادی برگزار شد، نروژ به اتحادیهٔ اروپایی نپیوست.

جغرافیا :

نروژ ۲٬۵۴۴ کیلومتر مرز مشترک با همسایگان خود دارد. با فنلاند ۷۲۹ کیلومتر، با سوئد ۱٬۶۱۹ کیلومتر و با روسیه ۱۹۶ کیلومتر. پایتخت نروژ، شهر اسلو با ۷۹۲ هزار نفر جمعیت می‌باشد. مساحت نروژ ۳۸۵٬۱۵۵ کیلومتر مربع و جمعیت آن ۵ میلیون و ۱۳۰ هزار نفر است. از مهم‌ترین شهرهای نروژ می‌توان به برگن ۲۷۲ هزار نفر، تروندهیم ۱۵۳ هزار نفر، استاوانگر ۱۱۱ هزار نفر و باروم ۱۰۳ هزار نفر اشاره کرد. تقریباً ۷۰ ٪ خاک نروژ به دلیل سرمای شدید و همجواری با قطب شمال غیرقابل سکنی می‌باشد و هرچه از شمال به طرف جنوب نروژ پیش برویم از سرمای هوا کاسته و به تراکم جمعیت افزوده می‌شود.

نروژ کشوری کوهستانی است ودارای هوای بسیار سردی است. قسمت عمده‌ای از اراضی نروژ حتی در منطقه کوهستانی پوشیده از جنگل است. چوب این جنگلها منبع درآمد خوبی برای کشور نروژ به‌شمار می‌آید. مدار شمالگان از نواحی شمالی این کشور عبور می‌کند. قسمتی از مرزهای نروژ و فنلاند را رود «تانا» تشکیل داده‌است.

هیچ کشوری به اندازه نروژ در سواحل خود، بریدگی‌های کوچک و بزرگ ندارد، این بریدگی‌ها متعلق به دوران یخچالی است. مشخصه خط ساحلی نروژ وجود آبدره‌ها (فیوردها fjords) و یک رشته خلیجک‌های طولانی، عمیق و باریک که از جریان یخچال‌ها شکل یافته‌است. بخش اعظم نروژ را ارتفاعاتی از سنگ سخت تشکیل می‌دهد. زمین‌های پست اصلی در امتداد ساحل اسکاژراک و در اطراف اسلوفیورد و تروندهیم‌فیورد است. سوالبارد (اسپیتس‌برگن) مجمع‌الجزایر سردی در اقیانوس منجمد شمالی است. یان‌ماین جزیره‌ای آتشفشانی بین نروژ و گروئنلند است. رودهای مهم نروژ، گلوما (گلاما)، لوگان، تانا هستند. بلندترین نقطهٔ نروژ، قلهٔ گالدهوپی گین است که ۲٬۴۶۹ متر ارتفاع دارد. آب و هوای نروژ به دلیل گرمای جریان خلیج (گلف استریم) معتدل است. تابستان‌ها با توجه به عرض جغرافیایی بسیار معتدل و زمستان‌ها طولانی و بسیار سرد است. ریزش برف و باران به بیش از ۲۰۰۰ میلی‌متر در غرب می‌رسد. بعضی نواحی دور از دریا به واسطه کوه‌ها، در حد محسوسی، باران کمتری دارند. ۹۴/۲ درصد خاک این کشور زمین قابل کشت است.

در شمال نروژ جزایر متعددی وجود دارد که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از: لوپهاوت، رینگ واسوی و سنیا. در شمال غربی نیز مجمع‌الجزایر لوفتون (لوفون) شامل ۱۲ جزیره بزرگ و ۳۵ جزیره کوچک، جزیره ویکنا، جزیره هیترا و فوریا واقع شده‌اند. کشور نروژ خلیج‌های فراوانی دارد که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به تانا، لاکسه، پورسانگر، وستافیورد در نواحی شمال و شمال غربی، فیوردین، بوکن، اوسلو و هاردانگر در نواحی غربی و جنوبی اشاره نمود.

قسمت اعظم نروژ را ارتفاعاتی از سنگ سخت تشکیل می‌دهد. در شمال اقیانوس منجمد شمالی با آب و هوای سرد در مناطق شمالی و نسبتاً سرد در مناطق مرکزی و آب و هوای معتدل در مناطق جنوبی. میانگین دما از ۴ درجه زیر صفر در دی ماه تا ۱۷ درجه سانتی گراد بالای صفر در خرداد، نوسان دارد و میزان بارش سالانه در همین منطقه، ۱۹۶ سانتی‌متر است. در بیشتر مناطق شمالی نروژ معمولاً شش ماه شب است و شش ماه روز است. اکثر مناطق شمالی نروژ معمولاً ۹ ماه در سال بارش برف و باران را به همراه دارد.

مردم :

از جمعیت نروژ ۱۹٫۹ درصد زیر ۱۴ سال، ۶۵٫۲ درصد بین ۱۵ تا ۶۴ سال، و بقیه (۱۴٫۹ درصد) بالای ۶۵ سال سن دارند. میانگین سنی نروژی‌ها ۳۷٫۷ سال است. متوسط طول عمر برای مردان ۷۶٫۱۵ سال و برای زنان ۸۲٫۲۲ سال می‌باشد. میزان تولد ۱۲٫۱۷ در هزار، و میزان مرگ ۷۲٫۹ در هزار است. میزان باروری زنان ۱٫۸ کودک برای هر زن است.

زبان نروژی در دو گویش خود، زبان رسمی این کشور است. نروژی یک زبان هندواروپایی از شاخهٔ زبان‌های ژرمنی است. وجود دو زبان در نروژ، باعث پیچیدگی مسائل زبانی این کشور شده‌است. این زبان‌ها، بوکمال[۴۲] (زبان کتابی) که نزدیک به زبان دانمارکی است و نینورسک[۴۳] (نروژی جدید) که نزدیک به لهجهٔ شمال سوئد است نام دارند و هردوی این زبان‌ها از سال ۱۸۸۵ به‌عنوان زبان‌های رسمی نروژ شناخته شده‌اند.[۴۴]

بیشینهٔ مردم نروژ از نژاد اسکاندیناوی از تبار وایکینگ‌ها و از شاخهٔ ژرمن‌ها هستند. اقلیت نژادی این کشور، قوم سامی (اسکاندیناوی) است. سامی‌ها بومیانی هستند که مدتی طولانی ساکن قسمت‌های شمالی نروژ، سوئد، فنلاند و روسیه بوده‌اند. جمعیت سامی‌ها ۱۰۰ هزار نفر تخمین زده می‌شود که از این تعداد تقریباً ۴۰ تا ۵۰ هزار نفر در نروژ زندگی می‌کنند. سامی‌ها زبان خاص خود را دارند که زبان سامی شمالی نامیده می‌شود و از خانوادهٔ زبان‌های فین‌واوگری از دستهٔ اورالی است و با زبان فنلاندی هم‌خانواده است. اکثر سامی‌ها هنوز هم در شمال نروژ زندگی می‌کنند؛ گرچه اسلو نیز یکی از شهرهایی است که در آن بیشترین تعداد سامی‌ها زندگی می‌کنند. امروزه فقط ۱۰٪ از سامی‌ها از طریق نگهداری گوزن شمالی گذرانِ زندگی می‌کنند. بیشتر آن‌ها در مشاغل دیگر کار می‌کنند. در سال ۱۹۸۹ نخستین مجلس شورای ویژهٔ سامی‌ها در نروژ گشایش یافت که اعضای آن به‌صورت دموکراتیک انتخاب می‌شوند.

در دهه‌های اخیر، مهاجرت از کشورهای مختلف، به‌ویژه کشورهای اسلامی به نروژ، روندی فزاینده داشته‌است. در تاریخ ۲۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۱ یک افراطیِ دست راستی به نام آندرس بریویک، اقدام به بمب‌گذاری و حملهٔ مسلحانه به اردوی جوانان طرفدار حزب حاکم کارگر در جزیرهٔ اتوئیا، نزدیک به اسلو، کرد و اقدام خود را هشداری برای جلوگیری از «خطر اسلام» نامید. این اقدام او، که ۷۷ کشته برجای گذاشت، باعث تنش‌هایی در جامعهٔ نروژ شد.[۴۵]

گرایش‌های مذهبی

از مردم نروژ ۸۳٫۶ درصد به عنوان مسیحی ثبت شده‌اند که ۷۹٫۴ درصد آن مربوط به پیروان آیین لوتری می‌شود. در نظرسنجی‌ها و سرشماری‌ها، تنها ۲۰ درصد از مردم نروژ گفته‌اند که دین در زندگی آن‌ها دارای نقش یا اهمیت است.[۴۶] امروزه تنها ۲ درصد از مردم نروژ در آیین‌های کلیسا حضور پیدا می‌کنند که پایین‌ترین درصد در میان کشورهای اروپا است.[۱۴][۴۷]

طبق نظرسنجی ۲۰۱۰ یوروبارومتر، ۲۲ درصد از شهروندان نروژی پاسخ دادند که “آن‌ها باور دارند که خدا وجود دارد”، ۴۴ درصد پاسخ دادند که “آن‌ها باور دارند که نوعی روح یا قدرت حیات وجود دارد” و ۲۹ درصد پاسخ دادند که “آن‌ها به وجود هر گونه روح، خدا یا نیروی زندگی باور ندارند”، ۵ درصد هم پاسخی ندادند.[۴۸]

تقسیمات کشوری :

از لحاظ تقسیمات کشوری نروژ از ۱۹ استان تشکیل گردیده‌است که زیر نظر استانداران و شورای منتخب اداره می‌شود. هر استان شامل تعدادی بخشداری (به نروژی: کمون (kommune) است. بیشتر امور جاری محل زیست افراد، توسط این بخشداری‌ها سروسامان می‌گیرد.

آکرشوس (Akershus)
آست آگدر (Aust-Agder)
بوسکرود (Buskerud)
فینمارک (Finnmark)
هدمارک (Hedmark)
هوردالاند (Hordaland)
موره او رومسدال (More og Romsdal)
نوردلاند (Nordland)
نورد تروندلاگ (Nord-Trondelag)
اوپلاند (Oppland)
اسلو (Oslo)
اوستفولد (Ostfold)
روگالاند (Rogaland)
سون او فیوردانه (Sogn og Fjordane)
سور تروندلاگ (Sor-Trondelag)
تلمارک (Telemark)
ترومس (Troms)
وست آگدر (Vest-Agder)
وستفولد (Vestfold)

اقتصاد :

واحد پول نروژ، کرون با واحد جزء (اوره)(به نروژی: øre) نام دارد. سیو ینسن، وزیر اقتصاد نروژ می‌گوید: “اقتصاد کشور در وضعیت بسیار مناسبی است.

نروژ دارای ذخایر زیادی از نفت خام، گاز طبیعی، مواد معدنی، آبزیان، چوب، آب شیرین و نیروی برق‌آبی است. صنعت نفت حدود یک‌چهارم از تولید ناخالص داخلی این کشور را تشکیل می‌دهد و این کشور چهارمین درآمد سرانه در جهان را دارا است. نروژ از الگوی کشورهای رفاه‌محور شمال اروپا پیروی می‌کند و در ازای دریافت مالیات‌های سنگین از شهروندان، دولت به آن‌ها بیمه درمانی همگانی اعطا می‌کند به آموزش عالی یارانه می‌دهد. در این کشور نظام فراگیر تأمین اجتماعی وجود دارد. از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۶ و سپس دوباره از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۱ نروژ بالاترین شاخص توسعه انسانی در جهان را داشته‌است.[۱۵][۴۹]

صادرات عمدهٔ نروژ را نفت تشکیل می‌دهد به طوری که نروژ روزانه ۳ میلیون بشکه نفت خام صادر می‌کند ولی عضو سازمان جهانی اوپک نیست. از دیگر صادرات نروژ می‌توان به گوشت گاو، شیر و سایر فراورده‌های دامی اشاره کرد. بیش از نیمی از مساحت نروژ پوشیده از درخت است و چوب از صادرات عمده این کشور می‌باشد.

به‌دلیل داشتن خط ساحلیِ بسیار طولانی، آبزیان دریایی، یکی از چرخه‌های اقتصاد این کشور را تشکیل می‌دهند. نروژ ۳ نوع ماهی دارد که در هیچ جای دنیا یافت نمی‌شود. دیگر منابع مهم درآمد ارزیِ این کشور، صنعت ماهیگیری است و پرورش ماهی ـ که دولت با برنامه‌های توسعه تشویق کرده‌است ـ جای صید نهنگ و ماهی‌های اعماق دریا را می‌گیرد.

تنها قسمت کوچکی از این سرزمین قابل کشت است و در بخش کشاورزی و دامداری ـ که یارانهٔ زیادی به آن داده می‌شود ـ بیشتر به تولید لبنیات و علوفه می‌پردازند.

در چند سال گذشته، رشد تولید کند بوده‌است و در شرایط کنونی، دولت باید به‌دنبال شیوه‌ای رقابتی برای دریافت مالیات و نیز راه‌هایی برای جذب سرمایه‌گذاری باشد.

هزینهٔ زندگی در این کشور بالاست. هزینه‌ها در نروژ می‌تواند برای کسانی که برای اولین بار به آنجا می‌روند، حیرت‌انگیز باشد. اما دستمزد مناسب نیروی انسانی، این هزینه‌ها تقریباً با سطح درآمد افراد هماهنگی دارد.

اقتصاد نفت

درحالی‌که اغلب کشورهای نفت‌خیز دنیا درآمدهای حاصل از فروش نفت خام خود را صرف هزینه‌های جاری می‌کنند، نروژ مشغول پس‌انداز کردن پول حاصل از فروش نفت خام و گاز در یک صندوق مستقل است. ارزش منابع مالی این صندوق حدود ۹۰۰ میلیارد دلار برآورد شده‌است و خود صندوق، معادل یک درصد مجموع سهام جهانی را در اختیار دارد. منابع این صندوق به اندازه‌ای است که اگر سهم هر شهروند نروژی با کرون، واحد پول آن کشور، محاسبه و پرداخت شود، همه آن‌ها میلیونر می‌شوند. در عمل، این صندوق یک حساب سرمایه‌گذاری عظیم است و به نظر می‌رسد که اغلب مردم نروژ از این وضعیت راضی هستند.

رتبه‌های بین‌المللی :

شاخص

شاخص رتبه شمار کشورهای مورد بررسی
شاخص توسعه انسانی ۲۰۱۵ ۱ ۱۸۷
نابرابری تعدیل شده شاخص توسعه انسانی ۲۰۱۵ ۱ ۱۵۰
شاخص زندگی بهتر سازمان همکاری و توسعه اقتصادی ۲۰۱۶ ۱ ۳۸
شاخص رفاه لگاتوم ۲۰۱۵[۵۰] ۱ ۱۴۲
شاخص راستکرداری عمومی ۲۰۱۶[۵۱] ۱ ۱۰۵
شاخص مردم‌سالاری ۲۰۱۵ ۱ ۱۶۷
سازمان خانه آزادی – رتبه‌بندی آزادی‌های سیاسی ۲۰۱۶[۵۲] ۱ ۱۹۵
سازمان خانه آزادی رتبه‌بندی آزادی‌های مدنی ۲۰۱۶[۵۲] ۱ ۱۹۵
گزارش سازمان کودکان را نجات دهید از وضعیت مادران جهان ۲۰۱۵[۵۳] ۱ ۱۷۹
سرانه کل هزینه بهداشت ۲۰۱۳ ۱ ۱۸۸
شاخص شکنندگی حکومت ۲۰۱۶[۵۱] ۲ ۱۷۸
درآمد ناخالص متوسط خانوار توسط مؤسسه گالوپ ۲۰۱۳ ۲ ۱۳۱
شاخص درآمد متوسط برابر جمعیت بالغ ۲۰۱۴–۲۰۰۹ ۲ ۳۵
شاخص بین‌المللی حقوق مالکیت ۲۰۱۵ ۲ ۱۲۹
کشورهای بستانکار بر پایه جایگاه سرمایه‌گذاری خالص بین‌المللی سرانه ۲۰۱۳ ۲ ۱۷
شاخص رضایت بیمار در نظام بهداشت ۲۰۱۵[۵۴] ۳ ۳۵
شاخص آزادی رسانه ۲۰۱۶ ۳ ۱۸۰
گزارش جهانی فاصله جنسیتی ۲۰۱۵ ۳ ۱۴۴
گزارش جهانی شادی ۲۰۱۶ ۴ ۱۵۷
شاخص تسلط به زبان انگلیسی مؤسسه EF 2015[۵۵] ۴ ۷۰
شاخص احساس فساد ۲۰۱۵ ۵ ۱۷۵
شاخص آمادگی دیجیتال ۲۰۱۴[۵۶] ۵ ۱۴۴
فهرست کشورها بر پایه هزینه سرانه مصرف نهایی خانوار ۲۰۱۳ ۵ ۱۶۳
شاخص آسانی انجام کسب‌وکار ۲۰۱۷ ۶ ۱۸۵
شاخص صلح جهانی ۲۰۱۶ ۱۷ ۱۶۳
شاخص جهانی‌سازی ۲۰۱۵ ۱۸ ۲۰۷
شاخص کارایی تجهیزات ۲۰۱۶[۵۲] ۲۲ ۱۶۰
شاخص آزادی اقتصادی ۲۰۱۵ ۲۷ ۱۶۷

ویژگی‌ها :

در زیر ۳۰ ویژگی منحصر به فرد کشور نروژ طبق گفته‌های دکتر محمود سریع‌القلم، استاد دانشگاه بیان شده، اشاره می‌کنیم:[۵۷]

۱–۹۷ درصد مردم با اینترنت کار می‌کنند.

۲- بالاترین صندوق ذخیره دولت در جهان را دارد: ۸۸۴ میلیارد دلار.

۳- مردم نروژ چهارمین مردم خوشحال جهان بعد از دانمارک، سوئیس و ایسلند.

۴- هر ۹ دانش‌آموز یک معلم دارند.

۵- طی ۲۳ سال گذشته، نرخ تورم حدود ۲ درصد بوده‌است.

۶- طی ۳۵ سال گذشته، نرخ بیکاری حدود ۴ درصد بوده‌است.

۷- با پنج میلیون جمعیت، ۳۴۵ میلیارد دلار تولید ناخالص داخلی دارد.

۸- طولانی‌ترین تونل جاده‌ای جهان را دارد: ۲۴٫۵ کیلومتر.

۹- کشور بر اساس قانون اساسی ۱۸۱۴ مدیریت می‌شود: ۲۰۳ سال پیش.

۱۰–۳۳ درصد کشور جنگل است.

۱۱- ششمین کشور در راحتی کسب و کار در میان ۱۸۹ کشور.

۱۲- کشور ۱۱۴۵ سال پیش تأسیس شده‌است.

۱۳–۶۸ درصد جامعه شاغل است.

در دموکراسی، بهداشت، آزادی بیان و کیفیت زندگی، رتبه اول جهانی را دارد.
کشور با مجموعه‌ای از دولت رفاه، نظام سرمایه‌داری و سوسیال دموکراسی مدیریت می‌شود.

۱۶–۳۰ درصد نیروی کار توسط دولت به کار گرفته شده‌است.

۱۷- صنایع نفت، مخابرات، آلومینیوم، توربین‌های آبی و بزرگترین بانک، دولتی است.

۱۸–۷۴٫۳ درصد مردم عضو کلیسای نروژ هستند.

۱۹–۱۶٫۳ درصد جمعیت کشور مهاجر از خاورمیانه یا آفریقا است.

۲۰- روز ۱۷ ماه مه که روز ملی است مردم بهترین لباس خود را می‌پوشند به تئاتر، کنسرت و جشن می‌روند.

۲۱- با ۱۴۱۲ کشتی، ششمین ناوگان تجاری جهان را دارد.

۲۲- اکثریت با نام کوچک یکدیگر را خطاب می‌کنند، بعضاً با اسم فامیل. افراد القاب ندارند.

۲۳- تا سال ۲۰۲۵، مصرف بنزین برای خودروها به پایان می‌رسد.

۲۴- چهارمین کشور در دنیا در تسلط مردم به زبان انگلیسی در خارج از کشورهای انگلیسی زبان.

۲۵–۸٫۷ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی.

۲۶- امید به زندگی: مردان ۸۱، زنان ۸۴ سال.

۲۷- دولت از بخش کشاورزی به شدت حمایت می‌کند.

۲۸- نرخ مالیات افراد ۴۷ درصد. نرخ مالیات شرکت‌ها: ۲۷ درصد.

۲۹- کارآمدترین و با ثبات‌ترین کشور جهان با بالاترین نرخ عدالت اجتماعی.

۳۰- در شاخص‌های توسعه انسانی طی ۱۵ سال گذشته: رتبه اول یا دوم.

منبع : ویکی پدیا